تا به حال اينقدر از نزديك نديده بودند
فرزندانم
من هم نديده
هرگز
يك جنگنده شكاري را
اينقدر از نزديك!
ما فقط براي پل طبيعت رفته بوديم
مسافت زياد
ترافيك همّت
پل را كه رد كرديم
يك پارك جنگلي يافتيم
بعد از پارك
ساختماني بزرگ
خيلي بزرگ
با تانكهاي فراواني در اطراف
- نه بچهها! امروز نه، برويم فردا برگرديم، ظهر شده و وقت نهار.
نوروز بود
تهران مهمان
ديگر دير شده
بازگشتيم خانه
و روز بعد...
اينبار مستقيم رفتيم به موزه دفاع مقدس
بدون گذشتن از پل طبيعت
بدون دادن هزينه پاركينگ
جلوي موزه فضاي وسيعي براي پارك خودرو در نظر گرفته بودند
آفرين به اين همّت!
تانكها كه تمام شد
چشمم به جنگندهها خورد
باور نميكردم
باور نميكرديم
اينقدر نزديك
مگر ميشود
مگر داريم؟!
ميشد به بالهاي F5 دست زد
نه آني كه صفحه را رفرش ميكند
اينيكي پرواز ميكرد
فانتوم
اين سوي پل
و در آن سو
هواپيماي سقوط كرده عراقي
آن را هم ميشد از نزديك ديد
فوقالعاده بود
نديدهايد؟
نرفتهايد؟
موزه دفاع مقدس؟
بايد رفت
هر كسي كه نرفته بايد برود
اين هواپيماها واقعاً ديدن دارد!
پرواز...
چرا انسانها همه پرواز را دوست دارند
و پرندگان را
و ابزاري كه بتوان با آن پريد؟
اين راز عشق صعود به آسمان چيست؟!