يك جاهايي هم تورّم را صادر ميكنند
به عنوان پايان كلام عرض ميكنم
اينكه بانك و بورس در آمريكا تورّم كمتري ايجاد ميكند
و در كشور ما زياد
به خاطر صدور است
كشورهاي توسعهيافته كلونيها را دارند
مستعمراتي براي صادرات تورّم
ما نداريم
و البته نبايد هم داشته باشيم
جنگهاي آمريكا هم در دهههاي اخير براي همين
بايد بخشي از جهان نابود شود
تا سرمايه براي احياي آن به گردش بيافتد
هر كشور توسعهيافتهاي را كه مطالعه كنيد
چند كشور فقير را تحت قيموميّت دارد
وام ميدهند براي حمايت
ولي در حقيقت
تورّم خود را به آنجا صادر ميكنند
زيرا براي بازپرداخت وام
منابع آن كشور را مفت و ارزان به چنگ ميآورند
و با پولي كه اين وسط بهره ميبرند
خريد ارزان و فروش گران
تورّم خود را صفر كه نه
كاهش ميدهند
يعني ضرر پونزي خود را كم ميكنند
كه چه؟
تا كسي نفهمد كه آدام اسميت غلط گفته
و نظام سرمايهداري از اساس ويران است
ثروت را كه نميافزايد هيچ
آن را كاهش هم ميدهد
مثلاً آمريكايي كه بايد از توليد كالا ثروتمند ميشد
امروز از توليد خدمات پول در ميآورد
توليدي كه در تئوري آدام اسميت اصلاً مولّد محسوب نميشود
يعني در حقيقت آمريكا
توليدش كاهش يافته
اگر با مقياسي كه آدام اسميت ارائه ميدهد نگاه كنيم
و چون ثروت در حقيقت همان حجم توليد است
آمريكا فقيرتر شده
ولي چون بدهيها و سندهاي آن نقد به حساب ميآيند
از طريق بانك و بورس
اين كشورها به نظر ثروتمند نشان داده ميشوند
آنها با كاري كه در كشورهاي فقير ميشود برپا ماندهاند
تقسيم كار جهاني به قول خودشان
لباسشان در بنگلادش دوخته ميشود
لوازم برقيشان در چين
سيمانشان از فلان كشور آفريقايي
و...
بورس واقعاً مشاركت در سرمايهگذاري نيست
ميتوانست باشد
و اگر بود خيلي خوب
ولي نيست
بورس با تفكيك ارزش سهام از ارزش سرمايه
خدمت بزرگي كرده است
به نظام سرمايهداري
براي انباشت سرمايه
براي افزايش فاصله طبقاتي
يعني افزايش فقر در جامعه
كاهش توليد
متزلزل كردن اقتصاد
اينها آثار بورس است
بورس از اساس پليد متولّد شده!
موفق باشيد
[ادامه دارد...]