خب اگر اين باشد
پس اين همه بلوا در بورس براي چيست؟
همه سهامها با هم بالا ميروند
متناسب با تورّم
يعني دقيقاً همان نرخ تورّم است ديگر
سهام همه شركتها
همه كارخانهها
البته استثناء هست
يكي ورشكست ميشود
به خاطر مديريت غلط
ديگري پيشرفت ميكند
توليد خود را افزايش ميدهد
به دليل مديريت بهتر
مگر چند تا اينطورند؟!
مگر چقدر از اين اتفاقها در سال ميافتد؟!
پس چرا بورس اينقدر تلاطم دارد
هر روز
هر ساعت اصلاً
گاهي به ثانيه و صدم ثانيه هم ميرسد
نرخهاي روي تابلوي اصلي بورس
تغييراتشان!
اين هم بازيست
يك بازي سرمايهداري ديگر
روشي ديگر كه سرمايهداري ساخته است
پس از اينكه از ساخت بانك راضي شد
و حالِ آن را برد!
يادتان هست كودك بوديم
بچههاي محل آدامس فوتبالي ميخريدند
عكس آن را جمع ميكردند
ميگفتند اگر همه شمارهها را داشته باشي
يك توپ فوتبال واقعي جايزه ميدهند
بعد با هم بازي ميكردند
يك پديده جديدي حادث شد
يك عكس او ميگذارد
يك عكس ديگري
با كف دست ميزدند روي عكسها
عكسهايي كه به پشت روي زمين بودند
در كوچه
اگر هر دو بر ميگشت
مال او ميشد
برنده بر عكسهايش ميافزود
در هر بازي!
مثالي ديگر
داروغه در كارتون رابين هود
ميخواهد سكههاي فقيري را بدزدد
سكه به دست پيش ميآيد
اما
سكهاش را به قدري محكم ميكوبد
كه ته ليوان فلزي را مرتعش ساخته
همه سكههاي درون ليوان بالا ميآيند
همراه با همان يك سكه خودش
حالا مالك همهشان شده است
روي هوا ميقاپد و ميرود
[ادامه دارد...]