چرا از بحث بورس دور شدم؟
كه در اينجا دوباره نزديك شوم
بورس ديگر پول نيست
بازار سهام است
سهام، واقعي هستند ديگر
پس ثروتداران را جلب ميكند
جايي كه ميتوانند مطمئن باشند پول فريبشان نميدهد
و دچار تورّم نميگردند
اين نگاه اوليه است
ولي اين بازار هم
دچار آسيب شد
عرض ميكنم چطور
كارخانه يك ملك بزرگ دارد
به ارزش 100 ميليون مثلاً
كلّي دستگاه براي توليد
آن هم به ارزش 100 ميليون
مقداري هم سرمايه نقدي
كه مواد اوليه ميخرد و توليد كه ميكند
هميشه اين سرمايه نقدي را ثابت نگه ميدارد
فرض 10 ميليون
پس اين كارخانه روي هم 210 ميليون سرمايه دارد
امروز سهامي عام ميشود
ميآيد روي تابلوي بورس
تبديل ميكنند به سهمهاي هزار توماني فرض
دويست و ده هزار سهم ميدهد
من هزار سهم ميخرم
يك ميليون تومان هم پول ميدهم
يك ماه ميگذرد
كارخانه ده ميليون فروش داشته
نه ميليون آن هزينه است
دستمزد كارگر
استهلاك دستگاهها
آب و برق و گاز و مواد اوليه هم
يك ميليون سود خالص
تقسيم ميشود بين دويست و ده هزار سهم
تقريباً هر سهم پنج تومان سود داشته
و من چقدر؟
پنج هزار تومان
چون هزار سهم دارم
خب تا اينجا منطقيست
قيمت ملك هم بالا رفته
و قيمت دستگاهها
به خاطر تورّمي كه بانكها با توليد پول ايجاد كردهاند
ارزش ملك دو برابر شده
دستگاهها هم
پس سرمايه كارخانه امروز 410 ميليون شده است
و ارزش هر سهم
رسيده به 1900 تومان
و من چون هزار سهم داشتم
دارايي من امروز 900 هزار تومان رشد كرده
يك ميليون آورده داشتم
حالا مالك يك ميليون و نهصد هزار تومان شدهام
چرا؟!
چون ارزش سهام بالا رفته؟
يا چون ارزش پول پايين آمده؟
طبيعيست
وقتي بانكها هر روز بدهيها را نقد فرض ميكنند
و دوباره وام ميدهندشان
پول هر روز ضعيفتر ميشود
سهام كه تغييري نكرده
سرمايه افزايش نيافته
واحد پول تغيير كرده
ديروز سانتيمترها اينقدري بودند
هر سانتيمتر اينقدر
حالا كوچك شده
سانتيمتر آب رفته
چوبي كه ده سانتيمتر بود ديروز
امروز نوزده سانتيمتر حساب ميشود
آيا چوب درازتر شده؟
خير
واحد ارزشگذاري چوب تغيير كرده
همين
به همين سادگي!
[ادامه دارد...]