آخ دلم!
اين را در دلم گفتم
بعد از اينكه...
از دوستش ياد گرفت
اسمش را
خامه پاستيلي
روش توليد را از من خواست
از اينترنت يعني
گشتم
يك دستور بيشتر پيدا نكردم
پخت
كيك را
خامه را نيز ساخت
عسل و گلوكز مايع
رنگ خوراكي و ژلاتين
و نميدانم ديگر چه
همه را با خامه هم زد
خودش را گرفت
يكي دو ساعت كه در يخچال ماند
بُريد تا بخوريم
ولي...
خودش نخورد
سيداحمد و سيدمرتضي هم خيلي خوششان نيامد
كيك را خوردند
ولي بدون خامه
بدون خامه پاستيلي
خامهها جمع شد
فقط هشت هزار تومان پول خامه داده بوديم!
آخ دلم!
اين را كي گفتم؟!
وقتي دلم نيامد
از كيك نخوردم
همه را تقسيم كردم بين بچهها
ولي
خامههاي پاستيلي را دور ميريختم؟!
واقعاً؟!
دلم نيامد خب!
خامهها را خوردم
خيلي هم بد نبود
ولي
نيمساعت بعد...
آخ دلم! :(
گاهي چيزهاي «زيبا» چقدر «بد» در ميآيند!
قال الأمير (ع): «فَإِنِّي أُحَذِّرُكُمُ الدُّنْيَا فَإِنَّهَا حُلْوَةٌ خَضِرَةٌ، حُفَّتْ بِالشَّهَوَاتِ وَ تَحَبَّبَتْ بِالْعَاجِلَةِ وَ رَاقَتْ بِالْقَلِيلِ وَ تَحَلَّتْ بِالْآمَالِ وَ تَزَيَّنَتْ بِالْغُرُورِ، لَا تَدُومُ حَبْرَتُهَا وَ لَا تُؤْمَنُ فَجْعَتُهَا، غَرَّارَةٌ ضَرَّارَةٌ حَائِلَةٌ زَائِلَةٌ نَافِدَةٌ بَائِدَةٌ أَكَّالَةٌ غَوَّالَةٌ» (نهجالبلاغه، خ111)
شما را از دنيا بر حذر مى دارم چرا كه ظاهرش شيرين وبا طراوت، و در لابه لاى شهوات پيچيده شده است، به خاطر نقد بودنش جلب توجه مى كند و با اين كه مواهب آن ناچيز است دل ها را به سوى خود مى كشاند، آمال و آرزوهاى دنياپرستان را در خود جمع كرده و خود را به آن آراسته و زيور فريب به خود پوشانده است، شادمانى و نعمت آن پايدار نيست و از دردها و مشكلاتش كسى در امان نمى باشد، سخت، مغروركننده و زيانبار است و متغيّر و زوال پذير، پايان گيرنده و نابودشدنى است و (سرانجام) ساكنان خود را مى خورد و هلاك مى كند (ترجمه مكارم)