ناراحت از مدرسه آمد
خيلي ناراحت
شامش را كه خورد
از عصبانيت و ناراحتياش كاسته نشد
و هنگامي كه پرسيدم
مرا پيچاند:
زنگ تفريحِ آخر نذاشتن بريم حياط
مونديم سر كلاس
ولي اين نبود
اين چيزي نبود كه اين قدر ناراحتش كند
آدم بايد بچه خود را بشناسد
اصلاً خواهي نخواهي ميشناسي
وقتي سالها در كنار هم زندگي كردهايد
- مريم!
الآن حرف بزن
بعد دير ميشود
الآن بگو مشكل چيست
در مدرسه چه اتفاقي افتاده
بعد سختتر ميشود
الآن كه هنوز ناراحت و عصباني هستي بگو
اشكش سرازير شد
معلوم بود در حال سركوب خود است
تا بروز ندهد
اما اشكها امانش ندادند
همراه با سكوت
- دختر عزيزم!
دختر گلم!
خواهش ميكنم بگو چه شده
همينكه بگويي نيمي از مشكل حل شده
حرف بزن و بگو در مدرسه چه شده
به حرف آمد
آنقدر اصرار كردم:
«امروز امتحان رياضي رو خراب كردم»
- اين دليلش نيست
من تو رو ميشناسم
هيچوقت به خاطر يك امتحان گريه نميكني
بگو چي شده!
ناگهان تركيد بغضش
و حرفهايش فوران كرد:
«معلّم صبح كلاس تقويتي براي بچهها گذاشته بود
به اونهايي كه كلاسش رفته بودن سؤالهاي امتحان رو گفته بود
گفته بود همين سؤالها تو امتحان مياد
فقط عددهاش رو عوض كرد
مثلاً الگونويسي اعشاري رو به اونها ياد داده بود
به ما نداده بود
اونهايي كه صبح تو كلاس تقويتي بودن
همون اول كه امتحان شروع شد فوري برگهشونو دادن و رفتن!»
- براي كلاس تقويتي پول هم گرفته بود؟
«آره، چهار تومن!»
گفتگو را صادقانه ادامه دادم:
- ببين دختر گلم!
من سه تا سؤال ازت دارم:
1. آيا معلّم به شما خيانت كرده است؟ با دادن سؤالها به شاگردان ويژه؟
2. آيا تو كوتاهي كردي در درس خواندن؟
3. كسي كه خائن است بايد ناراحت باشد يا كسي كه خائن نيست؟
جوابهايش به ترتيب هماني بودند كه ميخواستم:
بله، خير، خائن!
- مريم!
معلّم به شما بد كرده
اين خيانت است
عين اين است كه سؤالهاي امتحان را بفروشي
فرقي با آن ندارد
اين جرم است
آموزش و پرورش هم اين كار را ممنوع كرده
اينكه معلّم كلاس تقويتي بگذارد
ما ميتوانيم با او برخورد شديدي بكنيم
كافيست شكايت ببريم به اداره آموزش و پرورش
حسابش را ميرسند
اما
بيا از طرف ديگر ماجرا نگاه كنيم
حالا مثلاً اين امتحان را خراب كرده باشي
خب چه اتفاقي ميافتد؟!
هيچ
اگر فكر ميكني
با اين امتحان
در آخر سال «خيلي خوب» نميگيري
نگران نباش
آنقدر امتحانهاي خوب ديگر داري
و خواهي داشت
كه مثل همه سالهاي پيش
با «خيلي خوب» تمام ميكني
پس چرا بايد ناراحت باشي؟!
بيا يك برنامه بچينيم
پيشنهاد من اين است
يك فرصتي به معلّمت بدهيم
صبر كنيم ببينيم چه ميكند
برگهها را صحيح كند و بياورد
برخوردش را ببين
اگر خودش متوجه اشتباهش شد، هيچ
اما اگر
سر برگهها و غلطهاي آن حساسيت به خرج داد
و آن را
معيار و ملاك ارزشگذاري دانشآموزان
بعد به جنگش ميرويم
بعد حالش را ميگيريم
هنوز كه نميدانيم چه رفتاري خواهد داشت
چه بسا هنگام تصحيح برگهها بفهمد
از اينكه خيليها غلطهاي مشابه داشتهاند
بالاخره نيمي از بچههاي كلاس كه در تقويتي نبودهاند
پس تو تنها نيستي در اين مشكل!
كودكان بايد ياد بگيرند
حل مسأله را
تحليل و پردازش چالشها را
اتفاقات هميشه ميافتند
بزرگ شوند بيشتر
امروز بايد بياموزند
كه به جاي گريه
به جاي قهر
به جاي گوشهگيري و انزوا و عزلت
خود را وسط مسأله بياندازند
آن را بررسي كنند
به جمعبندي و تصميم برسند
راه حلي پيدا كنند
اين را بايد به آنها ياد بدهيم
اين وظيفه والدين است!
قال أميرالمؤمنين (ع): «أَلَا وَ إِنَّ الظُّلْمَ ثَلَاثَةٌ: فَظُلْمٌ لَا يُغْفَرُ وَ ظُلْمٌ لَا يُتْرَكُ و ظُلْمٌ مَغْفُورٌ لَا يُطْلَبُ؛ فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يُغْفَرُ فَالشِّرْكُ بِاللَّهِ، قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: «إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ»، وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي يُغْفَرُ فَظُلْمُ الْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضِ الْهَنَاتِ، وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يُتْرَكُ، فَظُلْمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً» (نهجالبلاغه، خ176)
بدانيد ستم سه گونه است: ستمى كه بخشيده نشود، و ستمى كه باز خواست شود، و ستمى كه بخشيده شود و باز خواست نشود. اما ستمى كه آمرزيده نشود شرك به خداوند است، خداوند سبحان فرموده: «خداوند اين گناه را كه به او شرك آورند نمى آمرزد.» اما ستمى كه آمرزيده شود ستم عبد بر خود است در ارتكاب بعضى از گناهان كوچك. امّا ستمى كه باز خواست شود ستم بعضى از مردم بر بعض ديگر است. (ترجمه انصاريان)