وقتي هزاران داده و اطلاعاتي در جهان هست كه ما از آن بياطلاعيم
و مبناءً قادر نيستيم مطلع باشيم
به دليل اينكه احاطه به عوالم ديگر نداريم
پس اينكه به عقل خود در برابر نقل اعتماد كنيم
و نقل را با عقل زمين بزنيم
به صرف اينكه اين حرفي كه معصوم گفته با عقل ما جور در نميآيد
اين نهايت سادگي و جهالت است
اين نهايت نفهميست
ما نه ميدانيم از كجا آمدهايم
و نه ميدانيم به كجا ميرويم
و نه ميدانيم اصلاً كجا هستيم
ما قادر نيستيم خورشيد را از زمين دور كنيم
اگر زمين به آن نزديك شود و ذوب گردد
نه ميتوانيم سوراخ لايه اوزن را ببنديم
اگر تشعشعات مرگبار خورشيد از آن وارد گردد
ما نميتوانيم يك شهابسنگ را از سياره خود دور سازيم
ما در اين عالم به اين بزرگي
حتي نميدانيم در لايههاي زيرين فلان سياره منظومه خودمان حيات هست؟
چه برسد به كهكشانهاي ديگر
حالا ما چطور ميتوانيم صلاح و صواب دنيا را تشخيص دهيم
چطور ميتوانيم انسانها را دستهبندي كرده
راه هدايت هر يك را بيان نماييم
آيا همه مردم دنيا مثل هم هستند و يك مسير براي رسيدن به رستگاري دارند؟
آيا آنهايي كه قدشان زير 180 است
همان تكليفي را دارند كه صخرهنوردهاي بالاي 180 دارند؟
اين ظلم است
خداوند از همه بشر يك تكليف نخواسته است
«لا يكلف الله نفساً الا وسعها» (بقره:286)
معصومين اين اخبار را به ما رساندهاند
ما به آنها اعتماد داريم
آيات الهي آنها را تأييد كردهاند
و ما به يقين رسيدهايم كه آنها تنها راه دستيابي ما به حقيقتاند
حالا
وقتي آنها به تفاوتهاي انسانها اشاره ميكنند
تفاوتهاي ميان زن و مرد
ما به گفتههايشان اعتماد ميكنيم
اينكه مردها را بفرستيم به جنگ
زنها را نگه داريم براي تربيت فرزند
وقتي ميگويند با زنها مشورت نكنيد
در چه اموري؟
اينجا ميرسيم به همان شاخص دوم كه عرض كردم
[ادامه دارد...]