به نام خدا

در پارسي‌بلاگمن؛ مسئول ۷

سه‌شنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۷ - ۵:۰۰ صبح

ارتباط
در اتاق باز نباشد؟! نمي‌شود هر كسي كه مي‌خواهد بيايد و مرا ببيند؟! در جلسه هستم و كارهاي مديريتي؟! قبول. گاهي نمي‌شود. ولي دو ساعت در روزم را خالي كنم براي ارتباط عمومي. هر كسي كه خواست. در اتاق خودم اگر نمي‌شود، بعد از نماز ظهر و عصر، دو ساعت در نمازخانه مي‌نشينم. بيكارِ بيكار. فقط براي ملاقات عمومي. هر كسي كه خواست، كارمند يا ارباب رجوع. آگهي و اطلاع‌رساني هم نمي‌خواهد، دو روز بعد از نماز بنشينم، همه مي‌فهمند. خبردار مي‌شوند. به هم مي‌گويند: رئيس را مي‌خواهي، فلان ساعت برو نماز!

خلوت
شلوغ مي‌شود؟! نمي‌توانم پاسخ همه را بدهم؟! تا چند روز؟! مگر مردم چقدر كار دارند؟! بله، انباشته شده. سال‌هاست كارها و تصميمات. شكايت‌ها، حرف‌ها و نقل‌ها و اعتراضات. البته كه روزهاي اول هركي هركي مي‌شود. هرج و مرجي به راه مي‌افتد و همه مي‌خواهند حرف خود را به من برسانند. به گوش من. اما چند روز بعد، تمام مي‌شود. وقتي بفهمند هميشه هستم. وقتي يقين كنند تظاهر نيست و موقتي. وقتي هر روز هر روز دو ساعت وقت عمومي داشته باشم، عجله نمي‌كنند. با خود مي‌گويد: حالا امروز نرسيدم، فردا مي‌روم پيش رئيس و شكايت مي‌كنم.

اختيار
من مسئولم. مسئول كه كار نمي‌كند. كار را كارمند مي‌كند. من فقط ارجاع مي‌دهم. دو ساعتي كه عمومي هستم، هر كاري را به بخش خودش ارجاع مي‌دهم. نوشتن و پاراف هم نمي‌كنم، تا سيستم را دور نزده باشم. فقط حرف مي‌زنم. همين كافيست. ساختار سازمان را به حركت مي‌اندازد: «به ما گفته‌اند فلان كار را انجام بده، حالا هزينه‌اش را مالي پرداخت نمي‌كند!» - نگران نباش! برو بخش مالي، پيش فلان شخص، اين مدارك را نشانش بده، او طبق بند فلان آئين‌نامه بايستي مبلغ را پرداخت كند. اگر كارمندانم اختيار داشته باشند، اگر توبيخ نشوند، در مسئوليتي كه دارند، جرأت پيدا مي‌كنند و كار انجام مي‌دهند. زيرا مي‌دانند بعداً يقه‌شان را نمي‌گيرم كه چرا طبق ضوابط عمل كرده‌اند. روابط كه نباشد، اختيار داشته باشند، وظيفه‌شناس هم مي‌شوند. كار پيش مي‌رود.

زهد
ساده‌زيستي بايد ارزش شود. پايين آمدن الگوي مصرف. معاون من اگر جوجه‌كباب خورد بايد خجالت بكشد. بايد حسّ شرمندگي داشته باشد. درست مثل اول انقلاب. درست قبل از دادگاه كرباسچي. درست مثل زماني كه هنوز هاشمي نظريه «مانور تجمل» خود را از منبر نماز جمعه ارائه نكرده بود. زهد بايد افتخار شود در سازمان. آن روز است كه سازمان راه مي‌افتد. راندمان بالا مي‌رود و جهادي مي‌شود. آن روز است كه كارمند به حقوق كم خود راضي مي‌شود و بيشتر كار مي‌كند، تا بيشتر خدمت كند.

بنياد
ساختار بايد اصلاح شود. بنياد يك سازمان است. اگر اسلامي شود، ساختار اسلامي، مديريت اسلامي شكل مي‌گيرد. بدون آن كفر است. ساختار كفر را محمدرضا آورد به اين كشور، با سازمان برنامه و بودجه‌اي كه تمام مديران ارشد آن آمريكايي بودند؛ مستشار. قانون ساختند و انقلاب هم، هر چه تلاش كرد، ولي اين را چون نفهميد، تغيير نداد. باورشان شده بود كه اين بنياد درست است؛ اين‌كه مدير حق بيشتري دارد و حقوق ساعتي او چند برابر كارمند است. اين امري كه كاملاً واضح‌البطلان است، خيال كردند واضح است در صحّت. به دليل عادت. همه‌مان فقط عادت كرده‌ايم كه حقوق مدير بايد بيشتر باشد. رجايي حقوق وزير را با كارمند مساوي كرد. اول هم خودش. شهيد شد. قانون عوض نشد. بنياد ساختار اداري تغيير نكرد. نكند نمي‌شود. اسلامي نخواهد شد.

نتيجه
ساختار كه اسلامي نشود، كفر است. و من مسئولم. من مسئول يك سازمان كافر. ساختاري كه قوانين و ضوابط كفر در آن پيچيده، در تمام لايه‌هايش. هر لحظه يكي تحقير مي‌شود و يكي تكريم. ولي نه بر اساس تقوا، بر اساس الگوي مصرف؛ مي‌خواهي تحقير نشوي، بيشتر جان بِكن، بلكه معاون بشوي و حقوقت افزايش يابد، نهارت را مفتي برايت بياورند، مجبور نباشي در صف بايستي، پول غذايت را هم بدهي، تهش هم چه بخوري؟! اولين نفري كه درآمد مسلمانان را تغيير داد، غير يكسان كرد، در تاريخ آمده كه خليفه دوم بود. حتي در زمان خليفه اول هم بيت‌المال مساوي تقسيم مي‌شد. استاندار يا كارگر، همه برابر. ما طرف علي (ع) نباشيم، الگوي مصرف سازمان را مساوي نكنيم، طرف خليفه دوميم. چه بخواهيم و چه نخواهيم، اولين تغيير در سازمان، برابري‌ست. تو سازمانت را برابر كن، الگوي مصرف را، ببين چه راندماني پيدا مي‌كني، همه چيزت اسلامي مي‌شود. خيلي اتفاقات عجيبي مي‌افتد، درست مثل اول انقلاب.


مطلب بعدي: گره مطلب قبلي: من؛ مسئول ۶

نظرات

حامد: سلام، آيا از اين حديث زير مي توان نتيجه گرفت كه بشر تا زمان ظهور قادر به توليد علم جديدي اضافه بر آنچه رسولان الهي آورده اند نخواهد بود؟ و تنها بعد از ظهور حضرت قائم به بقيه علوم آگاه مي شود.
علم، بيست و هفت حرف است. همه آنچه تا به امروز رسولان الهي آورده اند، تنها دو حرف است و مردم بيش از اين دو حرف نمي دانند. هر گاه قائم ـ عج الله تعالي فرجه الشريف ـ قيام كند، بيست و پنج حرف ديگر را به اضافه آن دو حرف ارائه و در ميان مردم اشاعه و آموزش مي دهد.جمعه ۲۳ آذر ۱۳۹۷ - ۱۱:۴۱ صبح
پاسخ: سلام. منظور از «علم» در اين حديث روشن و واضح نيست. با توجه به اين‌كه در پاره‌اي از احاديث منظور از علم، فقط علم حقيقي‌ست، نه فيزيك و شيمي و رياضي، به نظر مي‌رسد نشود با قطعيت آن نتيجه‌اي كه شما فرموديد را گرفت. مراد از علم مي‌تواند آگاهي از احكام الهي باشد، يا مصالح و مفاسد بشريّت. در هر صورت ما با چشمان خود مي‌بينيم كه بشر توانسته به دانش‌هايي دست پيدا كند كه در تعاليم انبياء عظام الهي نبوده است. معمولاً در زبان دين، به اين دانش‌هاي مادّي بشري «علم» گفته نمي‌شود. با توجه به اين‌كه تعريف علم در نزد بزرگان ما نوري‌ست كه خداوند بر قلب انسان فرو مي‌فرستد (العلم نورٌ يقذفه الله في قلب من يشاء)، فناوري‌هاي امروز از اين تعريف خارج مي‌گردند. در پناه خدا.
رضا: مسئول يعني طبيب دوار بطبه
ساعتي براي دور زدن و سركشي و دستگيري
بعضي در كار كردم مسكين هستند يعني با وجود آنكه توجيه اوليه هم شده اند ولي نمي دانند چگونه تخصص خود را براي مسائلي كه بعدا پيش مي آيد بكار برند يا چگونه مشكل را درك كنند تا بتوانند تبديل به يك سؤال خوب كنند تا اينكه بتوانند آن را حل كنند. مسئول زماني را براي سرزدن و حتي براي اينكه چرا بعضي به او سرنمي زنند بايد بگذارد. بعضي زبان ندارند. شايد هم اعتماد. بايد رفت و بنده بود تا قوي و بزرگ شد. هم مسئول بايد برود هم معتمدش را بايد بفرستد. مسئول بايد تا دو سطح زير ساختارش را مداوم چك كند تا اگر سطحي مانع شد مشكل را حل كند. مسئول سطوح ديگر را كمتر ولي حتما بررسي مي كند. در محيط كار خصوصا محيط هاي بزرگ و محيط هاي دولتي زمان بسيار زيادي صرف موثر كردن ارتباطات مي شود چرا كه برداشت ها از كار واحد متعدد مي گردد. اين با سركشي مسئول سرعت گرفته و تعدد را به وحدت مي رساند.
چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۷ - ۹:۵۷ صبح
پاسخ: احسنت. بله، صحيح مي‌فرماييد. سپاسگزارم از نكته خوبي كه اضافه فرموديد. در پناه خدا.
بازگشتنسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ شايد سخن حق سال نشر19نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس سال برچسب‌ها35نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس برچسب بيشترين نظر34نوشته‌هاي وبلاگ با بيشترين تعداد نظر مجموعه‌نوشته‌ها27پست‌هاي دنباله‌دار وبلاگ
صفحه اصليبازگشت به صفحه نخست سايت نوشته‌ها986طرح‌ها، برنامه‌ها و نوشته‌ها مكان‌ها75براي چه جاهايي نوشتم زمان‌ها30همه سال‌هايي كه نوشتم جستجودستيابي به نوشته‌ها از طريق جستجو وبلاگ1387با استفاده از سامانه پارسي‌بلاگ نماها2چند فيلم كوتاه از فعاليت‌ها آواها10تعدادي فايل صوتي براي شنيدن سايت‌ها23معرفي سايت‌هاي طراحي شده نرم‌افزارها36سورس نرم‌افزارهاي خودم معرفي6معرفي طراح سايت و آثار و سوابق كاري او فونت‌هاي فارسي60تعدادي قلم فارسي كه معمولاً در نوشته‌هايم استفاده شده است بايگاني وبلاگ1375نسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ خاندان موشّحبا استفاده از سامانه شجره‌ساز خاندان حضرت زادبا استفاده از سامانه شجره‌ساز فروشگاهدسترسی به غرفه محصولات فرهنگی
با اسكن باركد صفحه را باز كنيد
تماس پيامك ايميل ذخيره
®Movashah ©2018 - I.R.IRAN