كار را ميشود بازي كرد
تا بازيشان كار شود
بازي كردنشان يعني
تار عنكبوتها را نشانشان دادم
درس و مشقشان تمام شده و بيكار
بچه كه نبايد ول باشد
انسان كلاً نبايد
تنبلي مقدمه فساد است
شدند شكارچي
سيدمرتضي جاروبرقي را آورد
سيداحمد نشانه گرفت
تمام درزهاي خانه را
كنج ديوارها
جاهايي كه عنكبوتها خانههاي سست خود را ميسازند
بازي كردند
لذّت بردند
خنديدند
شاد شدند
كيف كردند
بالا و پايين پريدند
دستشان را
سر كوچك جاروبرقي را
به تمام گوشههاي خانه رساندند
كار نكردند
كاربازي كردند!
قال الأمير (ع): «وَ كَذلِكَ الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ الْبَرىءُ مِنَ الْخِيانَةِ يَنْتَظِرُ مِنَ اللّهِ اِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ: اِمّا داعِىَ اللّهِ، فَما عِنْدَ اللّهِ خَيْرٌ لَهُ، وَ اِمّا رِزْقَ اللّهِ، فَاِذا هُوَ ذُو اَهْل وَ مال، وَ مَعَهُ دينُهُ وَ حَسَبُهُ. اِنَّ الْمالَ وَ الْبَنِينَ حَرْثُ الدُّنْيا، وَ الْعَمَلَ الصّالِحَ حَرْثُ الاْخِرَةِ، وَ قَدْ يَجْمَعُهُمَا اللّهُ لاَِقْوام» (نهجالبلاغه، خ23)
انسان مسلمانى كه به دور از خيانت است به انتظار يكى از دو برنامه نيكو از سوى خداست: يا خداوند او را به جهان ديگر برد، كه در آنجا آنچه نزد خدا دارد براى او بهتر است؛ يا رزق الهى در اهل و مال و همراه آن دين و شرف به او برِسد. همانا ثروت و فرزند بهره اين جهان، و عمل صالح نصيب انسان در آخرت است، كه گاه خداوند اين دو را در گروهى جمع مى كند (ترجمه انصاريان)