صداي موتور پستچي را ميشناسم
هميشه هم سر ظهر
ولي امروز
من كه منتظر بستهاي نبودم
وقتي موتور ايستاد
كنار پنجره آشپزخانه
حس كردم الآن زنگ خواهد زد
ولي امروز
هيچكدام كه منتظر بستهاي نبوديم
رفتم
پيشقدم در سلام شدم
تا در را باز كردم
هم را ميشناسيم
مهربان است
احوالپرسي و گوشي موبايلش را جلو آورد
همان كار حُمقا را تكرار كردم
با انگشت
روي صفحه گوشي موبايلش امضا
مثل هميشه كج و كوله
مسخره درآمد
ولي خب به خيالشان
امضاي ديجيتال است ديگر
كاري كه قبلاً هم دربارهاش اينجا نوشته بودم
بسته را داد
خداحافظ
آمدم داخل
حيران
من و بچهها كه منتظر بستهاي نبوديم
آن هم با چنين فرستندهاي:
دفتر مقام معظّم رهبري
به نام گيرنده نگاه كردم
اين را كه ديگر اصلاً انتظار نداشتم
بر حيرتم افزود
آنچه ديدم
مريم گريهاش گرفت
تا باز كرد
سجاده و مهر و تسبيح را كه ديد
پرسيدم
و خلاصه جواب داد:
«معلّم گفت به ديدار رهبري ميرود، هر كه ميخواهد نامه بنويسد»
مريم در كلاس نامه نوشته بود
در سال تحصيلي گذشته
من هم خبر نداشتم
تحويلِ معلّم
و امروز...
مريم خوشحال شد
به حدّي كه گريهاش گرفت
و من...
با خود انديشيدم
وقتي نامهاي از بزرگي به دستمان ميرسد
خوشحال ميشويم
طبيعي هم هست
پس من چرا غفلت ميكنم
چند بار تا به حال نامه مهمترين موجود عالم را خواندهام؟!
با دقّت
با تدبّر
نامهاي كه براي من فرستاده است
براي همه ما
براي بشريّت
بله قرآن را ميگويم
چرا از داشتن قرآن شادي نميكنم
و از خوشحالي اشك نميريزم
بد به حالم كه از ذوق نميميرم
وقتي الله (جل جلاله و عظم شأنه) مرا خطاب قرار ميدهد:
«يا ايها الناس اعبدوا ربكم الذي خلقكم» (بقره:21)
«يا ايها الناس كلوا مما في الارض حلالا طيبا» (بقره:168)
«يا معشر الجن و الانس ألم يأتكم رسل منكم» (انعام:130)
و بسياري ديگر...
امام صادق (ع) متوجه اين مطلب بوده كه فرموده است:
«لذة ما في النداء ازال تعب العباده والعنا» (مجمعالبيان، ج2، ص5)
لذتي كه در نداي الهي است، خستگي و رنج عبادت را برطرف ميكند.