به نام خدا

در پارسي‌بلاگهشيارم و بيدارم

يكشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۷ - ۵:۰۰ صبح

به تازگي در تلويزيون نشان داد
خيلي وقت بود كه نبود
از اين وسيله‌ها



سيدمرتضي خواست
گفت از اين‌ها كاش داشتيم
گفتم: كاري ندارد، بخواهي برايت مي‌سازم!
گرفت
افتاد دنبالش
بدجور هم دلش خواست

شب كه رفتيم پارك خريدم
يك متر و نيم لوله گاز
از همين‌ها كه به روشنايي وصل مي‌كنند
به خانه كه برگشتيم
اسكلت اصلي ساخته شد
فردا صبحش
چند ساعت بيشتر وقت نگرفت



به سيداحمد گفتم:
ببين چقدر ساده است
چقدر زود آماده شد
فكرش را بكن
اگر يادتان مي‌دادم
صدتا درست مي‌كرديد و مي‌فروختيم
توليدكننده مي‌شديم
نه؟!
خوشش آمد:
«آره، درست كنيم بفروشيم»

- ولي پسرم
به اين سادگي نيست
قوانين اجازه نمي‌دهند
«چه قوانيني؟»
- دولت قوانين سختگيرانه‌اي دارد
انگار كه اصلاً‌ توليد نشود كرد
تا بخواهيم بسازيم
مي‌گويند بايد مجوّز داشته باشيد
مجوّز بخواهيم بگيريم
فلان قدر پول مي‌خواهد و كلّي استعلام از اين‌ور و آن‌ور
بعد چند تا مدرك معتبر دانشگاهي
بعد دارايي و ماليات و ثبت اظهارنامه
استاندارد مي‌آيد وسط و به جنس سيم مصرفي‌مان گير مي‌دهد
كه خطرناك است و احتمالاً به كودكان آسيب مي‌زند
قيمت مواد اوليه و هزينه توليد را كه بالا بردند
آن‌وقت مي‌گويند آدرس محل توليد
منزل مسكوني اجازه نمي‌دهند كه
نبايد داخل شهر باشد
برود شهرك صنعتي
تا مكان بخواهيم اجاره كنيم
اداره كار پيش مي‌آيد:
چي؟! كودك كار؟!
ديگر نمي‌گذارند شما كار كنيد كه
مي‌گويند بالاي هجده سال باشد
كارگر كه بگيريم
حداقل حقوق تعيين مي‌كنند و زير آن نمي‌توانيم بپردازيم
ماهي فلان قدر هم بايد بدهيم براي بيمه‌شان
ندهيم جريمه مي‌كنند
حتي اگر خودِ كارگر حقوق كم بخواهد
بيمه هم نخواهد

خلاصه
آن‌قدر موانع سر راه توليد هست
كه نمي‌شود
نمي‌گذارند كه بشود!

«چرا اين قوانين را گذاشته‌اند؟!»
- به نظر من كار آمريكايي‌هاست
كه توليد در كشور بخوابد
اين قوانين مربوط به قبل از انقلاب است
همان زمان كه شاه را مجبور كردند انقلاب سفيد كند
اصلاحات اداري و استخدامي
اصل چهار ترومن
وقتي برنامه و بودجه درست كردند در كشور
قوانين تجارت و استخدامي و مالياتي و كار را آن‌وقت طراحي كردند
مستشاران آمريكايي
طوري طراحي كردند كه كشور ما وابسته شود
توليدكننده نباشد
مصرف‌كننده
به گمان من!

«چرا عوض نمي‌كنند؟!»
مي‌ترسند
اعتماد به نفس ندارند
احساس ضعف مي‌كنند نسبت به اين قوانين
علوم انساني آن‌ها را به خشوع و خضوع وادار كرده
سر تسليم پايين آورده‌اند
كسي جرأت ندارد تغييري در قوانين ايجاد كند!

تا جرأت نكنيم
پيشرفت معنا ندارد
اين قوانين آمريكايي هستند
ساختار قوانين ما پيش از انقلاب چيده شده
يك انقلاب ديگر لازم است
انقلاب در قوانين حقوقي!

قال اميرالمؤمنين (ع): «وَ اِنَّما اَنْتُمْ اِخْوانٌ عَلى دينِ اللّهِ، ما فَرَّقَ بَيْنَكُمْ اِلاّ خُبْثُ السَّرائِرِ، وَ سُوءُ الضَّمائِرِ، فَلاتَوازَرُونَ وَ لا تَناصَحُونَ، وَ لاتَباذَلُونَ وَ لاتَوادُّونَ» (نهج‌البلاغه، خ112)
شما بر مبناى دين خدا برادر هستيد، چيزى جز آلودگى درونها، و بدى نيّت ها شما را از هم جدا نكرده، به اين لحاظ يكديگر را يارى نمى دهيد، و خيرخواهى نمى كنيد، و به هم بذل و بخشش نداريد و با يكديگر دوستى نمى كنيد. (ترجمه انصاريان)


مطلب بعدي: نخستين اندرويديِ من مطلب قبلي: صداقتِ اقتصادي

نظرات

....: سلام
جالبه برام پايه ثابت كامنت هاي اخير رفت!!!

دوشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۱:۴۱ صبح
پاسخ: سلام. دنيا پر است از آمدن‌ها و رفتن‌ها. آمدند و رفتند، مي‌آيند و مي‌روند، خواهند آمد و خواهند رفت! هميشه همين‌طور بوده و هميشه همين‌طور خواهد بود! :)) پ.ن. جالب اين‌كه چندي پيش باجناق يكي از دوستان قديمي غيرمترقّبه تماس گرفت. گفت تصادفاً «سايبان ارزان كولر آبي» را جستجو كرده و به وبلاگ من رسيده و تعجب از اين‌كه ديده هنوز مي‌نويسم و تاريخ آخرين نوشته‌ام مربوط به چند روز اخير. چرا؟! مي‌گفت همه رفته‌اند از وبلاگ و با اين شبكه‌هاي مجازي روي موبايل چرا تو هنوز وبلاگ مي‌نويسي؟! اصرار كه بيا و كانال بزن و اين‌حرف‌ها. گفتم: نوشتن در شبكه‌هاي مجازي مانند ريختن اطلاعات درون چاه است. فقط كساني مي‌بينند كه مرتبطند و آن‌هم مدت كوتاهي. حرف‌ها نابود مي‌شود و دفن مي‌گردد. اين‌جا اما مي‌ماند و سال‌ها توسط همگان قابل جستجو و استفاده. پس همين‌جا مي‌مانم و خود را درگير فضايي نمي‌كنم كه «انحصار» دارد. اين با فلسفه پيدايش و اختراع اينترنت منافات دارد و در تضاد است. اينترنت آمد تا تمركز را بشكند و شگفتا كه شبكه‌هاي موبايلي تمركز را دوباره برپا كردند تا ما را از دنياي آزاد اطلاعات دور نمايند. در اينترنت من با تمام مردم جهان ارتباط دارم. بارها با افرادي از كشورهاي ديگر گفتگو كرده‌ام و تعامل داشته‌ام، ولي كانال و گروه در شبكه‌هاي مجازي، آدم را محدود به كساني مي‌كنند كه در دنياي واقعي بشناسد و اين يعني ايزوله شدن. اينترنت آمد تا اين حدّ و مرزها را بشكند!
بازگشتنسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ شايد سخن حق سال نشر19نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس سال برچسب‌ها35نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس برچسب بيشترين نظر34نوشته‌هاي وبلاگ با بيشترين تعداد نظر مجموعه‌نوشته‌ها27پست‌هاي دنباله‌دار وبلاگ
صفحه اصليبازگشت به صفحه نخست سايت نوشته‌ها986طرح‌ها، برنامه‌ها و نوشته‌ها مكان‌ها75براي چه جاهايي نوشتم زمان‌ها30همه سال‌هايي كه نوشتم جستجودستيابي به نوشته‌ها از طريق جستجو وبلاگ1387با استفاده از سامانه پارسي‌بلاگ نماها2چند فيلم كوتاه از فعاليت‌ها آواها10تعدادي فايل صوتي براي شنيدن سايت‌ها23معرفي سايت‌هاي طراحي شده نرم‌افزارها36سورس نرم‌افزارهاي خودم معرفي6معرفي طراح سايت و آثار و سوابق كاري او فونت‌هاي فارسي60تعدادي قلم فارسي كه معمولاً در نوشته‌هايم استفاده شده است بايگاني وبلاگ1375نسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ خاندان موشّحبا استفاده از سامانه شجره‌ساز خاندان حضرت زادبا استفاده از سامانه شجره‌ساز فروشگاهدسترسی به غرفه محصولات فرهنگی
با اسكن باركد صفحه را باز كنيد
تماس پيامك ايميل ذخيره
®Movashah ©2018 - I.R.IRAN