چشمپزشكي
هر سال ميرويم
تابستان كه فرصت بيشتر
يك معاينه ساده
امسال هم
و اينبار:
«چرا فقط چشم من آستيگمات نيست؟!»
تشخيص دكتر بود
من و سيدمرتضي كه عينكي هستيم
آستيگماتيم
دكتر اينبار
چشم مريم را هم آستيگمات تشخيص داد
اما اندك
نه آنقدري كه عينك بخواهد
به سيداحمد كه رسيد
گفت نيست
آستيگمات
فقط دوربين
كمي
او هم نه به اندازهاي كه نياز به عينك داشته باشد
و مسأله در همينجا بود كه آغاز شد
در ذهن سيداحمد
«يعني من با مريم و مرتضي فرق دارم؟! من به كي رفتم؟!»
پرسش سادهايست
دو فرزند و يك پدر
هر سه آستيگمات
اگر چه نميفهمد يعني چه
ولي برايش معنا دارد
نوعي تفاوت
فرزند ديگر غيرآستيگمات
اين چه پيامي براي او دارد؟!
«نكنه من به اون زنه رفتم؟!»
لقبي كه به زن سابق دادهام
از كودكي واژه «مادر» را استفاده نكردم
تا اشتباه نشود
ذهن كودكان دچار خطا نگردد
آنچه نيست
نباشد
آنها هم هرگز «مادر» نميگويند
عادت اصلاً ندارند
در خانه ما او هميشه «اون زنه» است!
- پسرم نگران نباش
جسم انسان مهم نيست به كي رفته باشد
مهم اخلاق انسان است
رفتار ما
بايد كمكش ميكردم
نگران شده بود
اينكه چرا برادر و خواهر من مانند پدرم
همهشان چشمهاي آستيگمات
ولي من دوربين
همه بچهها جمع
براي همه توضيح دادم
- ببين سيداحمد
مريم قدش به اندازه تو بلند نشده است
از تو دو سانتيمتر كوتاهتر است
چرا؟!
چون احتمالاً قدش به اون زنه رفته است
سيدمرتضي چه؟!
او نيز شايد بعضي از ويژگيهاي جسمياش
اين كه دست ما نيست
من هم بعضي خصوصيات مادرم را دارم و بعضي از پدرم
اين دست ما نيست
اين مربوط به ژنتيك است
ما اختياري در آن نداريم
پس مهم نيست
چيزي كه دست ما نيست به ما ربطي ندارد
آنچه براي ما مهم است اخلاق ماست
اخلاقي كه دست خود ماست
پس مهم است
خدا كند اخلاقت به او نرفته باشد
نگران اين باش
نه آن!
مفصل شد
نه كوتاه
بحث درباره اخلاق
و تمام
يك ماهي ميشود كه گذشته
مسأله انگار حل شده
نگراني ديگر در رفتارش نبوده
هيچ اشاره يا توجهي
نگراني از آستيگمات نبودن!
قال اميرالمؤمنين (ع): «وَ لَوْ اَنَّ النّاسَ حينَ تَنْزِلُ بِهِمُ النِّقَمُ، وَ تَزُولُ عَنْهُمُ النِّعَمُ فَزِعُوا اِلى رَبِّهِمْ بِصِدْق مِنْ نِيّاتِهِمْ، وَ وَلَه مِنْ قُلُوبِهِمْ، لَرَدَّ عَلَيْهِمْ كُلَّ شارِد، وَ اَصْلَحَ لَهُمْ كُلَّ فاسِد.» (نهجالبلاغه، خ177)
و اگر مردم به وقتى كه بلاها بر آنان فرود آيد، و نعمتها از دستشان برود، با نيّت هاى صادقانه و دلهاى مشتاق به پروردگار پناه ببرند آنچه را از دستشان رفته به آنان بازمى گرداند، و هر فسادى را برايشان اصلاح مى كند.(ترجمه انصاريان)
نظرات
سلام: تا فرصت داريد براي قد مريم خانم اقدام كنيد..وقتي فرزند يكي از دوستان پدرم رو بعد از چند سال مثلا دو يا سه سال ديدم بقدري رشد قد و هيكلش به نظرم عجيب بود كه ناخواسته در حضور مادرش گفتم واااي چقدر قدش بلند شده...واقعا برام شگفت انگيز بود كه توضيح دادن بخاطر تمرين مدام بسكتبال اونجور عجيب قد كشيدن...خيلي وقت نداريد تايم طلايي رو دريابيد براي قد و وزن بچه ها لااقل روي قدشون تمركز كنيد كه اگر خدايي نكرده اضافه وزن هم پيدا كردن براي بدن قابل تحمل باشه...ببخشيد بابت اينهمه تعيين تكليف
دوشنبه ۹ دي ۱۳۹۸ - ۳:۵۰ صبح
پاسخ: ممنونم از لطف و توجه شما. نگراني شما قابل درك است. إنشاءالله توجه خواهيم كرد. در پناه خدا.
....: نياز به اثبات نداريد
وقتي در صفحه ي وبلاگ گذشته شما پنهان است، پنهان است
من اگر بودم نياز نميديدم به اثبات خود، چرا كه براي خودم و بچه هايم و وجدانم اثبات شده هستم
نميدونم به من چه ربطي داره
ولي ناراحتم
سهشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۷ - ۲:۰۳ صبح
پاسخ: ممنونم از شما. ولي ناراحت نباشيد. گذشته گذشته است و آينده هنوز نيامده. امروز را بايد زندگي كنيم و سعي كنيم بهترين را انجام دهيم. خب براي ايشان سؤال پيش آمده بود و نقدي داشتند كه به نظرشان منطقي و درست ميرسيد. من هم احساس كردم بهترين كار اين است كه با واقعيتها بيشتر آشنا شوند، تا گمان نكنند همه زنها ميتوانند مادر باشند يا همه مردها پدر! بدانند داريم بعضي مادرها را كه نامادري ميشوند و بعضي پدرها كه از ناپدري هم بدترند! انسان موجود عجيبيست. يعني خيلي عجيب خلق شده است. تفاوتش با سنگ و چوب، گياهان و حيوانات و حتي با فرشتهها و ملائكه در همين است؛ انسان ميتواند «خيلي خوب» و يا «خيلي بد» باشد. اين توانايي در بشر، شگفتانگيز است. واقعاً شگفتانگيز. ما نبايد تعجب كنيم كه بعضي چنگيز و يزيد شدند و بعضي پيامبر و امام. انسان انعطاف عجيبي در رفتار و اخلاق دارد. اين را بايد بفهميم، تا خيال نكنيم «هر مادري بالاخره مادره!» خير. اينطور نيست. حقيقتاً اينطور نيست. كافيست خاطرات جداشدهها از گروهك مجاهدين خلق را بخوانيم. جايي در اينجا بخشهايي را آورده بودم يك زماني
http://rastan.parsiblog.com/posts/96 . حيلي عجيب است. اينها فرزندان خود را و همسر خود را رها ميكردند تا بلكه بتوانند بهتر به آرمانهاي فرقهاي خود عمل نمايند! موفق باشيد و در پناه خدا. ولي ناراحت نباشيد. :) پ.ن. اين مطلب هم درباره تغيير ذائقه مادري در فشار ايدئولوژيك است:
http://rastan.parsiblog.com/posts/95
زهرا: سلام
من يك همسرم و يك مادر
و يك ادم پروفشنال
به همين دليل سعى ميكنم در هر دوسنگ تمام بگذارم
ميتوانم يا نه
اينرا بايد از خانواده پرسيد
حتما نميتوانم
چون ادمم و ممكن الخطا
به هر حال تمام سعي ام را ميكنم
از ته دل و اعماق جان
و درك نمي كنم زني باشد كه اينطور نباشد
پس هرگز قضاوتش نخواهم كرد
ولي احساسي بسيار قوي به من مي گويد كه اين زن
شما را دوست داشته
و توقع داشته شما هم او را بخواهيد
توقع داشته نازش را بكشيد
دنبالش برويد
حتي التماسش كنيد
عاشق مي خواسته
و شما....
بوديد؟
نبوديد؟
غرورتان جريحه دار شده بود؟
حرمتها...امان از شكسته شدن حرمتها
و دلها....
بگذريم
دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۷ - ۷:۵۸ عصر
پاسخ: سپاسگزارم از اينكه نظر خود را بيان فرموديد. در پناه حق.
زهرا:
سيد
استاد
اقا ي محترم
برادر گرامى
منكه ان خانم را نديدم فقط از نوشته هاي شما چيزهايي دستگيرم شده
ولي نبايد يك طرفه به قضاوت رفت
پس قضاوتي نمي كنم
فقط نظرم را مي نويسم از باب نهي از منكر
(اين نهي از منكرهميشه به ضرر من بوده ولي من دست بردارش نيستم رفيق)
هرچقدر هم اون زنه بد باشه و به شما بدي كرده روزي زن شما بوده معشوق شما بوده مادر بچه هاتون بوده مطمئناً قسمتي از ذهن و روح و وجود شما بوده
حالا كه نيست به حرمت روز و شبهاييكه بازهم بودين ازش اينطوري حرف نزنين
توي دل بچه هاتون جايي خالي هست كه اونو فقط يه مادر پر ميكنه كاش حد اقل تو ذهنسون اونو خوب ببينن
يه مادر خوب
ولي رفته
اصلاً مرده
بهتر از يه مادر بده
از طرفي
بقول همسرم
به يكي گفتن زنت چش بود طلاقش دادي
گفت اون موقع كه زنم بود هيچي نگفتم
الان كه ديگه دختر مردمه
دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۷ - ۴:۲۴ عصر
....: والله:)))))
همش تقصير شماست
دكتر خوب انتخاب نميكنيد كه همه را آستيگماتيسم ببيند
دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۴۳ صبح
پاسخ: هاهاها... دكتر خوب يعني اگه انتخاب ميكردم... خدا دكتر خوب نصيب همه ما بكند! :)) ما كه سراغ نداريم متأسفانه! ؛)