هر سال مكافات شده
قبلاً اين طور نبود
وقتي ما كودك بوديم
هر خانواده مسئوليت خود را داشت
براي هر فرزند
هديهاي ساده
كادويي كه دانشآموز خود به دست معلّم ميداد
شايد نه خيلي گرانبها
اما آموزنده
از وقتي كودكانم مدرسهاي شدند
هر سال جريان است
يكي دو هفتهاي درگيري
ميان اولياء
يكي باني ميشود
پول جمع كردن
بحث سر مبلغ است
كدام ولي راضيتر از معلّم
كدام كمتر
يكي پنج تومان بيشتر نميپذيرد
ديگري بيست تومان پيشنهاد ميكند
هدف؟
كيك و بستني و شيريني براي پذيرايي از بچهها
يك كارت هديه
يا ربع سكه هم براي معلّم!
ما اما...
ما در كنار تمام اين بازيها
واقعاً بازي
شورا بازي
وقتي كه مادرها معمولاً هدر ميدهند
براي جلب توافق سي چهل ولي
كار خود را انجام ميدهيم
به روش خودمان!
اهميتي به بحثها و دعواها نميدهم
مشاركتي هم نميكنم
البته وقتي به مبلغي برسند
توافق نهايي كه باشد
ملتزم ميمانم
به هدف اينكه وحدت نشكند
سهم خود را پرداخت ميكنم
براي هر كدام از فرزندان مستقل
ولي كار برايمان تمام شده نيست
امسال مثل هر سال
چهارتايي رفتيم لوازمالتحريري محلمان
سهم هر كدام را ده هزار تومان قرار دادم
توافق كرديم خودشان انتخاب نمايند
بر اساس تشخيص خودشان
يكي خودكار رنگي
يكي لاك غلطگير
يكي رواننويس
هر كدام هر چه بپسندد
تا سقف تعيينشده
در خانه كادو كرديم
بستهبندي زيبا
جعبهها را خودمان ساختيم
با مقوا
نوشتههاي روي بسته نيز از خودشان
با خط خودشان
اينها ارزش دارد
ارزش آموزشي
ارزش فرهنگي و تربيتي
اخلاق ميسازد
و گرنه پولي كه كودك نبيند و نشنود و بيخبر
ولي بدهد و نماينده بخرد و معلّم تحويل بگيرد
اين چه سودي براي دانشآموز و روند تعليم و تربيت وي دارد؟!
پ.ن.
حالا بيا و ببين مادرها چه بحثهايي سر كيك دارند
اينكه از كدام شيرينيفروشي بخرند و چند كيلو باشد و ...
سكه پارسيان باشد يا ربع سكه و ...
اي بابا...
كار مهمتر از اين ندارند يعني، تا انجام دهند؟!
چقدر در زندگي اصلها را فداي فرعها كرديم؟!
بسمان نيست؟!