معمولاً با هم اشتباه ميشود
بيشتر اوقات به جاي هم
اصلاً مگر فرقي هم ميكند؛
انتخاب با اختيار؟!
منابع زيادي را مطالعه كردم
براي يافتن پاسخ
پاسخي به شبهه جبر و اختيار
روزهايي كه وارد حوزه شدم
سال 1376
در يك نمايشگاه كتاب
«جبر و اختيار» نامي را ديدم
نوشته يكي از بزرگان معروف
فوري خريدم و خواندم
تا مدتي خيال كردم پاسخ را يافتهام
اما...
در بيشتر اين منابع
اختيار به «انتخاب يكي از گزينههاي پيش رو» تعريف شده است
اين تعريف رايجتر
حتي ميان اصوليّون
فقهاي ما وقتي درس اصول فقه ميدهند
معمولاً از «اختيار» بحث ميكنند
به تبع مرحوم آخوند
صاحب كفايه
جايي كه قلم ايشان شكست
در پايان يكي از صفحات كفاية الأصول!
اما اختيار غير از انتخاب است
انتخاب، گزينش راههاي موجود
اما اختيار...
در جزوات استاد حسيني ره اين را ديدم
اينكه اختيار «توليد راه» است
نه «انتخاب راه»
جايي كه اراده «خلق» ميكند
چيزي را ميسازد
چيزي كه پيش از آن وجود نداشته است
داشتم مطالعه ميكردم
چند وقت پيش
بچهها را كه ميبرم پارك
تبلتي معمولاً در دست دارم
صدها كتابي كه در صف خواندن هستند
جالب كه همه در يك دستگاه كوچك جمع شده
انتظار مرور مرا ميكشند
به اين كتاب رسيدم
عبارتي شگفت ديدم
شباهت داشت
با آنچه از نظريات استاد حسيني ره خوانده بودم:
البته كه نميشود گفت حرف هر دو يكيست
اينجا
سارتر بيشتر شاعرانه سخن گفته است
زيربناي فلسفي و معرفتشناسي ندارد
در مقامش نبوده يعني
شعر گفتن كه خرج ندارد
مجبور هم نيستي لوازم حرف خود را پي بگيري
و تمام تناقضاتش را توضيح دهي
اما استاد حسيني ره
همين بحث «خلق» را باز كرده است
در زيربناي فلسفي
جايي كه در تبيين «اصالت تعلّق» است
جايي در مباحث فلسفي خود
جايي كه اختيار را محور فلسفه توصيف مينمايد
به جاي عليّت
به جاي قانون ثابت
به جاي ثبات
وقتي دنياي استاتيك را دايناميك مينمايد
امكان حركت را پديد ميآورد يعني!
روبات ميتواند «انتخاب» كند
حتي اگر يك روز خيلي هم هوشمند شود
هرگز انسان نميشود
زيرا «اختيار» ندارد
و نخواهد داشت
قدرت بر خلق روابط جديد!