اصلاً قابل تصوّر نبود برايم
چنين عكسالعمل جالبي!
كودكان زمان زيادي هل دادن نميخواهند
خودرو را مانند
روشن كه بشود راهش را ميرود
آموزش و پرورش زمان زيادي نميطلبد
پارك رفته بوديم چند وقت پيش
نوجواني با چند فرفره آمد
گفت دو تا پانصد
دانهاي دويست و پنجاه تومان يعني
نخريدم
ارزش خريدن نداشت راستش
ولي وقتي اصرار كرد
از باب اينكه «فروشندگي» بهتر از «تكدّيگري»ست
چهارتا خريدم
براي عمل به تكليف
و پسر رفت
بچهها كه ديدند
تا آمدند بازي كنند
پاره شد و مضمحل
زيادي برش قطري مربع را ادامه داده بود
به سوراخ سوزن نزديك
دوامي نداشت
مريم ناراحت شد
به زود از بين رفتن آن
گفتم ناراحت نباش
كاري ندارد
رفتيم خانه خودت بساز
الگوي كار او را نگاه كن
اندازه با خطكش بگير
و مثل همان!
واقعاً فكرش را نميكردم
فوقش ميگفتم دو تا درست ميكنند
تا جابر خرابي باشد
نه اينكه...
چشم باز كردم ديدم خط توليد راه انداختهاند
كاغذرنگي در منزل بود
و چوب كباب تابهاي
سوزن تهگرد هم
درست يك مسير طراحي كرده
مريم اندازه ميگرفت و برش ميزد
سيدمرتضي تا ميكرد و سوزن
سيداحمد چوب را آماده كرده و اتصال نهايي
فرو ميكرد در جعبههايي كه گوشه كنار خانه پيدا كرده بودند!
چشم بر هم زدني
به يكساعت نكشيده
سي چهل فرفره ساختند
و وقتي با شگفتي پرسيدم: اين همه براي چه؟!
- ميخواهيم هر كدام را بفروشيم پانصد تومان
چون محصولي بهتر توليد كردهايم! :)
تربيت زياد زمان نميخواهد
چند سال نخست زحمت دارد
كودكان وقتي چارچوبهاي زندگي را فرا بگيرند
مثل مقاومت در اقتصاد
توليد به جاي مصرفمحوري
زود راه ميافتند
مراحل بعدي را بالاستقلال پيش ميروند
نياز نيست تا ته مسير كنارشان باشي!