ميگفتند نميمانند
هر كسي كه ميشنيد
جوجه يك روزه
ميگفتند دو روزه ميميرد!
بحمدالله زندهاند
ماندند
چون مراقبشان بوديم
گرم نگه داشتيم
با يك بخاري برقي كوچك
ميگويند يك هفته اول بايد دماي محيطشان 35 درجه باشد
بچهها دوستشان دارند
كارهاي جالبي ميكنند
شيطنتهاي كودكانهاي
طرحهاي زيبايي روي بدنشان
وقتي كنار هم ميخوابند
تشخيصشان از هم دشوار
چه چشمان نافذي
چه نگاه تند و تيزي
مريم نگاهشان را ياد گرفته
وقتي ادايشان را در ميآورد
ميتركيم از خنده
وقتي سرش را به تندي سر جوجهها تكان ميدهد
و مانند آنها نگاه ميكند!
عادات عجيبي
عادت كه نه
چون غريزه است
تكرار فعل نبوده كه عادت شود
پا ميزنند و غذا ميخورند
لگد ميزنند و پخش و پلا ميكنند
ناچار يك جادانهاي مخصوص طراحي كردم
با مقوا
جاي چهار دانهخوري
و لبههاي مياني
تا پايشان داخل دانهدان نرود
و پخش نكنند
با اين حال
جالب است كه وقتي دانه ميخورند
باز هم پايشان را بر زمين ميكشند
انگار كه دارند شن و خاك را كنار ميزنند
تا به دانهها دست يابند
چقدر عاشق ماكاروني
ديروز نهار داشتيم
بچهها دست ميگرفتند
جوجهها بالا ميپريدند
از دست بچهها بقاپند
با چه ولعي ميخوردند
شايد ماكاروني آنها را ياد غذاي ديگري مياندازد
كه غريزتاً دوست دارند!
از هم ميدزدند
ماكارونيها را از نوك هم ميربايند
با اينكه هست
به دهان ديگري طمع ميكنند
مخزن غذا را رها ميكنند
تا به آنچه ديگري در نوك گرفته دست يابند
برايشان هميشه مرغ همسايه غاز است!
چقدر براي كودكان شيرين است
وقتي با حيوانهاي اهلي سرگرم ميشوند
حيوانات پاك و طاهر
با ديدنشان چيزهاي زيادي ميتوان فرا گرفت
از رفتار و منششان! :)