جعبه ابزار را چسبيده و رها نميكند
به چه اميد؟!
به اميد اينكه وقتي ابزار ميخواهم
از او بخواهم
زود دست دراز كند و آنچه خواستهام تحويلم نمايد!
به سيدمرتضي گفتم پوشالها را بياورد
و سيداحمد همچنان ايستاده
دست به جعبه ابزار...
ميفهمد گويا كه آنچه مهم است در آن است!
منبرم اينجا بود كه آغاز شد
وقتي نتوانستم ساكت بمانم
پندي ميبايست ميدادم
كه مقدمهاي داشت:
«سيداحمد ميتوني اين قلابهاي پوشال رو از روي در باز كني؟!»
تلاش ميكند و نميتواند
بلد نيست خب
من قلابهاي در اول را باز كرده بودم
ولي او نديده بود
دست به ابزار بود و حواسش به جاي ديگر
- نميتونم!
سيدمرتضي خودش به حرف آمد
قبل از اينكه از او بخواهم:
- من ميتونم!
انبردست را برداشت و باز كرد
و باز كرد
واقعاً باز كرد يعني
تمام قلابهاي درب را باز كرد به تنهايي
و اينجا بود كه پندم آمد:
- سيداحمد! ميدوني فرق كسي كه دنبال علم باشه با كسي كه دنبال قدرت باشه چيه؟!
سكوت ميكند و انگار در تحيّر است كه چه بگويد
و من ادامه ميدهم:
ببين پسرم
كسي كه دنبال قدرت باشه
ميچسبه به جعبه ابزار
همونيكه دست توست
كه اگر هر كسي نياز به ابزار داشت
محتاج اون باشه
اين آدم تمام دارايياش همون قدرتيست كه داره
ولي كسي كه دنبال علم باشه
ميره پيش كسي كه علم و فن بلده
نگاه ميكنه و ياد ميگيره
وقتي ياد گرفت
ديگه محتاج اونيكه قدرت داره نيست!
فرق علم با قدرت اينه
قدرت محدوده و هميشه بايد نگرانش باشي
ولي علم نامحدود
هميشه با تو هست
و نياز نيست كه نگران از دست دادنش باشي
و بخواي سفت بچسبيش!
اينجا بود كه سيداحمد فوري جعبه ابزار را داد دست سيدمرتضي
پوشال را برداشت و آمد جلوتر
و به دستهاي من خيره شد
همان كاري كه سيدمرتضي از ابتدا ميكرد
«يادگيري»!
پيامبر اكرم (ص) فرمود: «أَلَا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْمِ» (الكافي، ج1، ص30)
آگاه باشيد كه خداوند كساني كه بيش از حد طلب علم ميكنند را دوست دارد.
«بغاة» جمع بغي به معناي «طلب توأم با تجاوز از حد» است. (قاموس قرآن، ج1، ص207) تجاوز از حد در هر چيزي مذموم است مگر در علم آموزي!
نظرات
بهشت: سلام
خوندن مطالب مربوط به بچه ها خيلي شيرين و جذابه برام
هر سه تا بچه ها دوست داشتني و با ادب هستند
تصور لحظه اي كه سيد احمد جعبه ابزار را داده به سيد مرتضي خنده به لب مياره :)
پنجشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۶ - ۲:۰۲ عصر
پاسخ: هاهاها... بله... خيلي سريع و فوري جعبه را داد و رفت سراغ پوشال. واقعاً عجيب است. يك روزي درباره رفتار با كودكان نوشته بودم كه عين برنامهنويسي ميماند. الگو دارد و قابل پيشبيني. همين است كه تعامل با آنها را جذّاب مينمايد.
http://rastan.parsiblog.com/Posts/202
ام محمد: سلام وادب محضر استاد بزرگوار
مطالب مطروحه ي زيبا و اثربخش در وبلاگ حضرتعالي،بيشترازهرچيزي ، روش هاي استفاده بهينه از فرصت هاي خوب وبد وتلخ وشيرين ،جهت آموختن و پيشبرد اهداف تربيتي و... را به هر خواننده اي هديه مي كند.
وشما چقدر زيبا از كوچكترين فرصت ها بزرگترين بهره را مي بريد.
يكشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶ - ۴:۳۹ عصر
پاسخ: با عرض سلام و تشكر و سپاس، از بذل توجه به مطالب نوشته شده. وقتي توجه به هدفداري زندگي داشته باشد انسان، اينكه ازدواج هدف دارد، فرزندآوري هدف دارد، ميفهمد كه بودن در كنار فرزندان بيجهت نيست و لغو. اصلاً اينكه خداوند انسان را «كوچك» وارد جهان ميكند؛ نوزاد، نه از اول بزرگ مانند خلقت آدم ابوالبشر، دليل دارد؛ اينكه لحظهلحظه بودن با فرزندان، خرج تربيت آنان گردد. اين توجه اگر پيدا شود، فرصتها مغتنم شمرده ميشوند تا مبادا از دست بروند و تباه گردند. ده دوازده سال بيشتر نيست اين زمان؛ اگر چه بدواً بسيار زياد به نظر ميرسد، اما گستردگي موضوعات نيازمند آموزش و لزوم «تكرار» براي افزايش تأثير و دوام آن، ميفهماند كه آنقدر هم كه فكر مي:كنيم وقت زيادي نيست! بايد قدر آن را دانست و تمام آنچه ضرورت دارد را به فرزند آموخت. در پناه حق.
ضيا: حرف خاصي براي گفتن ندارم!
فقط نخواستم بي تفاوت از كنار اين مطلب زيباتون رد بشم. خواستم در جريان باشيد كه «اينجا كسي هست كه پيگير وبلاگ شماست؛ شديد! و بينهايت از نوشتههاي شما پند ميگيره» همين.
جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶ - ۷:۲۵ عصر
پاسخ: بزرگواري فرموديد. خيلي خوشحال شدم از توجه و نظر لطف شما. إنشاءالله اين نوشتنها و خواندنها در اعمال حسنه ما ثبت و ضبط گردد. در پناه حق.