خوشحال، خوشحال، خوشحال
- چي شده مگه دخترم اينقدر خوشحالي؟!
از مدرسه كه ميآمد
دنبالش كه رفته بودم
خوشحالي شگفتي را در چهرهاش ديدم
«بچههاي مدرسه ميگن تلويزيون منو نشون داده»
منظورش برنامه خوشمزه در شبكه نهال بود
دو سه ماه پيش فرستاده بوديم
تصاويري از شيرينيپزي مريم
تابستان تقريباً هر هفته چيزي ميپخت
وسايل در اختيارش ميگذاشتم
و خودش استاد شده
صفر تا صد را انجام ميداد
صدِ صد كه نه...
تا نود و نه يا نود و هشت مثلاً
چون گذاشتن در فر و در آوردن از فر را خودم انجام ميدهم!
چه كسي باور ميكند اين نانخامهايها را سيدهمريمِ من پخته باشد؟! :)
ولي چرا خوشحال بود
آن هم اينقدر؟!
من هم در خودم همين حس را دارم
داشتم و دارم
اين چه حسّيست؟!
پخش از تلويزيون آيا موضوعيّت دارد؟!
يا ديده شدن در آن؟!
قطعاً اگر ديده نميشديم كه اينقدر لذّت نميبرديم
منشأ اين لذّت چيست؟!
چرا از اينكه ديده ميشويم احساس شادي ميكنيم
در پوست خود نميگنجيم و عالم و آدم را خبر ميكنيم؟!
او كودك است
چون من كه بودم
و در كودكي عشق ديده شدن مثلاً نقاشيهايم را در تلويزيون داشتم
اما امروز چه؟!
امروز كه كودك نيستم
ولي وقتي درون خود را مينگرم
هنوز از اينكه در تلويزيون
يا نه حتي
در اينترنت و رسانههاي ديگر
حتي راديو...
چرا احساس خاصّي پيدا ميكنم؟!
چرا درون دلم حسّ قلقلك پديد ميآيد
از اينكه فكر ميكنم
تنها فكر
كه در تلويزيون ديده ميشوم
يا كارهايم ديده شود
وقتي فكر «ديده شدن»، اين ميكند با دل انسان
خودِ «ديده شدن در رسانه» چه ميكند؟!
انسان حاضر ميشود چه چيزهايي را فدا كند تا ديده شود؟!
چه آرمانها و اعتقادها و باورهايي را؟!
چرا بيشتر ما دلمان ميخواهد در رسانهها ديده شويم؟!
از كودكي تا بزرگسالي و حتي چه بسا تا پيري و كهنسالي؟!
اين خوشحاليها از چه روست؟!
امير المؤمنين عليٌّ عليهالسلام لِعَبدِ اللّه بنِعبّاسٍرحمهُاللّه علَيهِ وكانَ يقولُ: ما انتَفَعتُ بكلامٍ بَعدَ كلامِ رسولِ اللّه صلى الله عليه و آله و سلّم كانتِفاعِي بهذا الكلامِ :
«أمّا بَعدُ ، فإنَّ المَرءَ قد يَسُرُّهُ دَرْكُ ما لَم يَكُن لِيَفُوتَهُ ، ويَسُوؤهُ فَوتُ ما لَم يَكُن لِيُدرِكَهُ ، فَليَكُن سُرُورُكَ بما نِلتَ مِن آخِرَتِكَ ، وليَكُنْ أسَفُكَ على ما فاتَكَ مِنها» (نهج البلاغة: خطبه 224)
امام على عليهالسلام - خطاب به عبداللّه بنعباس رحمهالله- : امّا بعد ، آدمى گاه براى دست يافتن به چيزى شاد مىشود كه در هر حال به آن مىرسد و براى نرسيدن به چيزى اندوهگين مىشود كه هرگز به آن نمىرسيد. پس، شادى تو در جايى باشد كه به امرى از امور آخرتت دست يابى و اندوهت آن جا باشد كه امرى از امور آن را از دست دهى و ابن عباس مىگفت پس از سخن رسول خدا (ص) از هيچ سخنى به اندازه اين سخن بهرهمند نشدهام.