به نام خدا

در پارسي‌بلاگراه برنامه نويس شدن

يكشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۵ - ۹:۴۰ صبح

در اين سه مورد هيچ تخصص و اطلاعاتي ندارم.
مي خواهم آموزش ببينم. تا بتوانم مقاله بنويسم، طرح نويسي كنم
و بربرنامه نويسي مسلط باشم.
از كجا و چگونه بايد آغاز كنم؟
بدون يادگيري كلاسيك مي توانم موفق باشم؟


پيش از آموختن هر علمي
بايد دليلي براي آن يافت
آري، دليلي براي آموختن
علوم فراواني در دنيا وجود دارد
اما قطعاً حتماً همه مورد نياز ما نيست
گمان نمي‌كنم برنامه‌نويسي و طرح‌نويسي مورد نياز شما باشد
اما درباره مقاله‌نويسي
قطعاً هر پژوهشگري بايد بتواند
زيرا مقاله
خروجي فعاليت‌هاي پژوهشي‌ست
پژوهشگري كه مقاله‌نويسي نداند
قادر به دخالت دادن نتايج مطالعات خود
در سير پيشرفت و توسعه علوم نيست
منزوي مي‌شود
مقاله‌نويسي را به گمانم در حوزه علميه خواهران
در قالب كتاب «روش تحقيق»
نوشته حجةالاسلام واسطي تدريس مي‌نمايند
ايشان از طلبه‌هاي خوشفكر مشهد هستند

اما اگر اصرار بر اين مطلب داريد
اين كه حتماً فرابگيريد
بايد عرض كنم كه
برنامه‌نويسي و طرح‌نويسي
بيش از آن‌كه يك دانش باشند
يك نوع مهارت‌اند

مهارت‌ها كلا اين‌گونه‌اند
در عصر ما
نه در گذشته
در گذشته استادي بود و شاگردي
همه چيز را مي‌ديد
كم‌كم تجربه مي‌كرد و مهارت كسب
امروز اما
مهارت‌ها با يك «دانش پايه» آغاز مي‌شوند؛ Basic knowledge
درست مانند رانندگي
بايد كه ابتدا خودرو را شناخت
كلاچ و گاز و ترمز و دنده را
بدون اين دانش اوليه
رانندگي معنا و مفهوم ندارد
امكان‌پذير هم نيست
اما اين «دانش پايه» امكان رانندگي را فراهم نمي‌كند
شرط لازم است
نه كافي
مهارت لازم است؛ Skill
مهارت از تمرين به دست مي‌آيد
از تجربه خود
و تجربه ديگران
اطلاعات ضمني ديگر
دانش‌هاي عالي‌تر
در حين اين تجربيات حاصل مي‌شود
اما بدون تمرين نمي‌شود

پيشنهاد:
براي شروع برنامه‌نويسي
شركت در يك دوره مقدماتي خوب است
در يك كلاس آموزشي
دانش پايه كه به دست آمد
بايد برنامه نوشت
بايد پروژه‌هايي براي خود تعريف نمود
و كار كرد
در حين كار
هر جا گير و مشكلي پديد آمد
از منابع يافت
راه حل را
اينترنت منبع بزرگي‌ست
پاسخ خيلي از پرسش‌ها را دارد
و جامع‌ترين مكان براي يافتن پاسخ پرسش‌هاي برنامه‌نويسي
اين‌جاست: http://stackoverflow.com
كم‌كم مهارت كه به دست آمد
فرد مي‌شود برنامه‌نويس

براي طرح‌نويسي اما نديدم جايي كلاس آموزشي
سبك و سياق واحدي هم ندارد
آن را نمي‌دانم چطور بشود فرا گرفت
ايده‌اي به نظرم نمي‌رسد
شايد بايد نوشت
يا شايد بايد خواند
تا نوشتن فرا گرفت
نمي‌دانم دقيقاً

موفق باشيد


مطلب بعدي: حتي بابا مطلب قبلي: جشنِ الفبا

نظرات

يك طلبه ان شاءالله: درود.


يادمه قبلا كه با نقشه ذهن و ايده پردازي آشنا شده بودم به صورت ستوني مينوشتم.اما نه به صورت هر سطر يك جمله بلكه فقط منظره كار به صورت ستوني بود يا بهتره بگم به صورت فهرست بود.
هر جمله در يك سطر مجزا مزيت هاي مختلفي داره.(كه البته اين طريق رو من از شما ياد گرفتم(با تشكر)).
در حوزه كه هستم به جهت اينكه هر جمله توضيح داده ميشه توسط استاد،اين رو ميرسونه كه هر جمله نقش مهمي در كل متن داره و حاوي نكات زياديه.(در حقيقت هم همينطوره).
در مورد تيترهايي كه به صورت سريالي و با شماره هاي ترتيبي عنوان بندي ميشن(مثل:چه بايد كرد1،2،3...)،نظر مثبتي ندارم.به اين دليل كه،
كليت مناسبي به خواننده نميده.
نميشه تحليل درستي داشت،به خاطر نبود و يا نقصان محتوا.
مطالب شبيه به داستان ميشن تا يك تحليل منطقي.
هر مطلب(علم) همانند يك سلول هست كه بايد تبديل به پيكره اي بشه و در صورت نقصان و يا نبود اين امر معطل ميمونه و سلول ميميره.(توضيحش بمونه براي بعد).
عنوان يك نوع نتيجه و برداشت يا حداقل موضوع يك متن هست كه در صورت سريالي شدن كاركرد خودش رو از دست ميده.
سريالي شدن مطالب نشون ميده كه خود نويسنده هم به جمع بندي درستي از متن نرسيده و نتونسته كه قطعات متن رو دسته بندي و سازماندهي كنه،در نتيجه انتظاري از خواننده نيز در زمينه دسته بندي و فهم مطلب نبايد داشته باشيم./.
آسمانتان،بي افق.
بدرود.

دوشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۷ عصر
پاسخ: درود بر درودتان! در حقيقت اين طور فهميدم از كلام‌تان كه شما مطالب و فرمايشات استاد را همان لحظه خلاصه مي‌كرديد و در قالب يك گزاره منطقي در يك سطر مي‌نوشتيد و هنگامي كه متن را مشاهده مي‌كرديد صرفاً سرفصل‌ها و تيترهاي مطالب ديده مي‌شد كه همان امّهات بحث بوده است. مطلب دومي كه از فرمايش شما متوجه شدم اين است كه آن مطالبي كه تكه‌تكه در وبلاگ قرار داده مي‌شود، خيلي ثمره‌اي به مخاطب نمي‌دهد، به جهت شباهت به داستان و خروج از يك روند منطقي. يعني خواننده وقتي مطلب شماره دو را مثلاً مي‌خواند، برداشت او از مطلب شماره يك «مرده» و از بين رفته است، پس اثرپذيري مناسب را ندارد. ديگر اين‌كه همين سريالي بودن ناشي از به نتيجه نرسيدن خود نويسنده در بيان مطلب است. اين را بنده از كلام شما برداشت كردم. ممكن است همين‌طور باشد كه مي‌فرماييد. ولي تمام مطالبي كه به صورت سريالي درج شده‌اند، قبلاً به صورت كامل موجود بودند، ولي به دو دليل: نخست اين‌كه پارسي‌بلاگ اجازه نمي‌دهد بيش از تعداد معيّني كاراكتر در هر پست وبلاگ ارسال شود، ديگر اين‌كه به نظر مي‌رسيد تمام مطلب با هم طولاني شده و ملال‌آور گرديده و در نتيجه خواننده را با همان نظر اول منصرف كرده و از خواندن بازمي‌دارد، به صورت بخش‌بخش ثبت گرديدند. اولين تجربه متن طولاني من اين بود: http://rastan.parsiblog.com/Posts/45 كه چون پارسي‌بلاگ اجازه درج اين همه متن را نمي‌داد، جداگانه ارسال كردم و تنها لينك آن را اين‌جا گذاشتم. بعد متوجه شدم اقبالي را جلب نمي‌نمايد. تشكر از نكات خوبي كه بيان فرموديد. در پناه حق. آسمانتان بي‌دود!
بازگشتنسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ شايد سخن حق سال نشر19نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس سال برچسب‌ها35نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس برچسب بيشترين نظر34نوشته‌هاي وبلاگ با بيشترين تعداد نظر مجموعه‌نوشته‌ها27پست‌هاي دنباله‌دار وبلاگ
صفحه اصليبازگشت به صفحه نخست سايت نوشته‌ها986طرح‌ها، برنامه‌ها و نوشته‌ها مكان‌ها75براي چه جاهايي نوشتم زمان‌ها30همه سال‌هايي كه نوشتم جستجودستيابي به نوشته‌ها از طريق جستجو وبلاگ1387با استفاده از سامانه پارسي‌بلاگ نماها2چند فيلم كوتاه از فعاليت‌ها آواها10تعدادي فايل صوتي براي شنيدن سايت‌ها23معرفي سايت‌هاي طراحي شده نرم‌افزارها36سورس نرم‌افزارهاي خودم معرفي6معرفي طراح سايت و آثار و سوابق كاري او فونت‌هاي فارسي60تعدادي قلم فارسي كه معمولاً در نوشته‌هايم استفاده شده است بايگاني وبلاگ1375نسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ خاندان موشّحبا استفاده از سامانه شجره‌ساز خاندان حضرت زادبا استفاده از سامانه شجره‌ساز فروشگاهدسترسی به غرفه محصولات فرهنگی
با اسكن باركد صفحه را باز كنيد
تماس پيامك ايميل ذخيره
®Movashah ©2018 - I.R.IRAN