برنامهريزي بر اساس جهت ممكن است
جهت را برداريم
برنامهريزي فقط بازيست
بازي با موضوعات روزمره زندگي
جهت نباشد
اصلاً حركت نيست
جهت، حاكم بر تمام تحرّكات بشر است
انساني كه در جهت حركت كند
تمام زندگي خود را بر همان جهت تنظيم ميكند
برنامهاش را
و انسان موفقي ميشود
موفق كسيست كه تمام آنات او بر جهت استوار باشد
تمام فرصتها را بر دايره جهت بريزد
و روي خود را به ديگرسوها نگرداند
ميخواهيم اگر رئيس مايكروسافت هم بشويم
اين را مقطعي از مسير خود در جهت دنياداري بدانيم
بايد همه زندگي خود را در آن مسير تنظيم كنيم
سمت خدا هم كه برنامه خاص خود را دارد
ما پول ميخواهيم
زن و فرزند ميخواهيم
ما خانه و ماشين هم البته ميخواهيم
زندگي ملزوماتي دارد
گوشي موبايل هم ميخواهيم
همه اينها بخشي از زندگي ما را شكل ميدهند
ولي وقتي بخواهيم برنامهريزي كنيم
همه اينها را به اندازهاي ميخواهيم
كه در جهتي باشند كه اول و بالذات ميخواهيم
قبل از اينكه همه اينها را بخواهيم
اول آن را ميخواهيم
اينها را بايد به اندازهاي بخواهيم
كه ما را در جهتي حركت دهند كه ميخواهيم
و گرنه المال و البنون كه فتنه حيات دنيايي ما هستند
فتنه
امتحان ما يعني
كه چقدر از جهت مطلوبمان خارج ميشويم
و چقدر پايدار ميمانيم
نگران نشويد
درس اخلاق ندارم
اهليت آن را هم البته ندارم
فقط قصدم توجه دادن به اين موضوع بود
كه «برنامه بايد تابع جهت باشد»
اگر هر لحظه توجه ما از اين تابلوي روشن پيش رو منحرف شود
معلوم نيست كه چه ميشود
و به چه ناكجا آبادي ميرويم
بله برادرم
قصه اين است
اگر معاش ميخواهيم چقدر؟!
چرا بايد معاش دو خانواده را تأمين كنيم؟
آيا نياز ما واقعاً اينطور است؟
اگر يك خانواده باشند هزينهها كاهش نمييابد؟
و اگر هزينهها كاهش يابد
آيا زمان بيشتري براي قرار گرفتن در جهت اصلي نخواهيم داشت؟
مهم اين است كه كدام بايد فداي كدام بشود
تمام راز برنامهريزي همين فدا كردن است
اينكه كدام هزينه را فداي كدام فرصت كنيم
[ادامه دارد]