قرار است دنياي خود را بشناسند
دنيايي كه محل امتحان آنهاست
و تمام تربيت
شناساندن امتحان و محيط آن
موزه از اين رو مكان مهميست
براي تربيت البته
براي شناختن آزموني كه در پيش دارند
از فرصت تعطيلي پنجشنبه استفاده كردم
براي من هم تازگي داشت
فراموشم شده بود
اوايلي كه به قم آمدم
اواسط سال 76
اين موزه را ديدم
رفتم و بليط خريدم
فقط براي اينكه محيط خود را بشناسم
حالا نوبت آنهاست
همه موزهها را بايد ببينند
برايشان از گذشته بشريّت گفتم
سنگ قبر شاهان را نشانشان دادم
و از ظلم و ستمهايشان
از به بردگي گرفتن انسانها
از خصومت ذاتي نظام طاغوت با دعوت انبياء
اينها را گفتم
و آنها
از ديدن آن تازگيها لذّت ميبردند
ميپرسيدند و پاسخ ميشنيدند
ميشناختند و آماده امتحان ميشدند
امتحاني كه براي شركت در آن زاده شدهاند!
اگر پروردگار در قرآن ما را به عبرت دعوت ميفرمايد:
«أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ» (يوسف:109)
(آيا به گردش و سفر در زمين نرفتند تا با تأمل بنگرند كه عاقبت كساني كه پيش از آنان بودند چگونه بود؟)
حضرت امير (ع) نيز اين رويه را در تربيت فرزند پيش ميگيرد:
«يا بُنَيَّ انّي قَد اَنْبَأْتُكَ عَنِ الدُّنْيَا وَ حَالِهَا، وَ زَوَالِهَا وَ اِنْتِقالِهَا، وَ اَنْبَأتُكَ عَنِ الآخرةِ و ما أُعِدَّ لاِءَهْلِهَا فِيهَا، وَضَرَبْتُ لَكَ فِيهِمَا الاَمْثالُ، لِتَعْتَبِرَ بِها و تَحْذُوَ عَلَيها» (نامه31)
(پسرعزيزم! من تو را از دنيا و تحولات گوناگونش و نابودي و دست به دست گرديدنش آگاه كردم و از آخرت و آنچه براي انسانها در آنجا فراهم است اطلاع دادم و براي تو از هر دو مثال زدم تا به آن پندپذيري و براساس آن در زندگي گام برداري)
در شهر ما موزه كم است
بايد به شهرهاي ديگر ببرم
و در فرصتي مغتنم
بيشتر نشانشان دهم
چيزهايي كه «علمشان» بيافزايد
نه «سوادشان»!