علاقهام به كودكان را نزديكان ميدانند
چه كه پيش از تأهل نيز تجربه نگهداري فرزند داشتهام
وقتي تكخواهرم به دانشگاه ميرفت
فرزند خردسالش نزدم ميماند
بعضي ميگفتند علاقهاش به تو بيشتر است تا مادرش
اين را نميتوانم گفت، ولي ميدانم بيشتر از آنكه «مامان» بگويد «دايي متي» ميگفت!
(البته الأن بزرگ شده و براي خود يك وبلاگ هم دارد :)
امروز خداي را نميدانم چگونه بايد شاكر باشم
كه فرزنداني سالم و پاك عطايم كردهاست
به هر چه تصور ميكنم، سپاس نتوانم
كه نعمتش فوق لياقت است و شكرش فوق طاقت
دخترم به زودي سه ساله ميشود
پسر اولم دو ساله
و پسر كوچكم هنوز ششماه ديگر دارد كه يكساله شود
همهشان فداي يك تار موي نوادگان پيغمبر(ص) كه تشنه در صحراي كربلا به دشنه كين كشته شدند!
نظرات
roza: سلام حاج آقا شما كه حالا طلاق گرفتيد .پس كي به بجه هاتون ميرسه؟يه فكري به حال خودتون بكنيد.ادم دلش براي طفلكي ها ميسوزه.مامانشون خوب نبود؟ آخه شما چرا ديگه؟
يكشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۰ - ۱:۱۱ عصر
پاسخ: قصه را تا آخر نخواندهايد ظاهراً. اين مطلب را كه مشاهده كنيد:
http://rastan.parsiblog.com/Posts/83 توجه پيدا خواهيد كرد كه طفلكيها ديگر در اختيار بابا نيستند. اختيار را هم سلب كرده قانون. چه ميشود كرد؟!
سرباز كوچولو:
خدا برايتان نگهشان دارد. چهره هاشون كهخيلي شيرينند!
ان شائ الله از ياوران امام زمان(عج) باشند
پنجشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۸۹ - ۵:۴۹ عصر
پاسخ: تشكر از اظهار لطف شما. ظاهراً يك نفر به بازديدكنندگان وبلاگ اضافه شده است! با اينكه در چنته نيست چيزي كه مر كسي را به كار آيد!
پاسخ: خدا ما را هم از خطا و معصيت حفظ كند!
سليم: سلام
وسطي بيشتر از بقيه شبيه خودتونه!
چهارشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۸۸ - ۹:۵۵ صبح
پاسخ: نظر لطف شماست!