مبحث از دو جهت كمي ثقيل بود هم براي فهم موضوع و هم مرتبط كردن آن بر «عدم مغز درون خمره بودن ما».
از طرفي شما فرموده ايد:
بيترديد تصوّر «من» از خيال يك مغز در يك خمره نيز حاصل نشده است
سوال اينست:
مگر مغز درون خمره وجود حقيقي ندارد كه نشود «من» را تصور كند؟
يك «مغز درون خمره» حتي اگر درون خمره باشد «من» را درك مي كند وگرنه هرچيزي كه دانشمند خبيث القا مي كند به چه چيزي مي باشد؟
پس «من» چه درون و چه بيرون تصور مي شود.
شما به چه دليل و استنادي مي فرماييد تصور «من» از خيال يك مغز در يك خمره حاصل نشده است؟
براي روشن شدن جمله:
«بيترديد تصوّر «من» از خيال يك مغز در يك خمره نيز حاصل نشده است»
توضيح زيادي نياز نيست،
همينكه توجه بفرماييد به عملياتي كه مفهوم در طي آن تولّد مييابد
بحث ما درباره مفهوم «من» است
اندكي دقت بايد
هر مفهومي كه در نفس حاضر ميشود
به واسطه تفكّر و تعقّل
يا حتي حسّ
ضرورتاً يك منتزعٌمنه دارد
چيزي كه محل انتزاع است
هميشه يك عمليات انتزاع رخ ميدهد
يك طرف اين انتزاع، موضوع قرار گرفته
و طرف ديگر، مفهوم
وقتي به مفهوم «من» مينگريم
ما اين را از «خودمان» گرفتهايم
از نفس خودمان انتزاع كردهايم
نفسي كه تصوّر كرديم
و سپس عمليات انتزاع را سامان داديم
كدام نفس بوده است؟!
ممكن است طراح شبهه «مغز در خمره» بگويد كه نفس ما در حقيقت اين نفسي نيست كه تصوّر كردهايد
قبول
شايد واقعاً نباشد
چه كسي ميتواند بگويد؟!
ولي يك امر مسلّم وجود دارد
ما همين نفس را تصوّر كردهايم
همين نفسي كه او به ما ميگويد واقعي نيست
ما همين نفسي را تصوّر كرديم
كه از آن حالت داريم
و حالات خود را در آن حس ميكنيم
اين نفس اگر چه مجازي باشد
يعني اگر چه طراح شبهه بگويد اين نفسي كه تصوّر كردهايد
حقيقي نيست و مجازيست و توهّمي
در هر صورت محل انتزاع بوده است،
وقتي كه مفهوم «من» تولّد مييافت
به بيان ديگر
از هر انساني بپرسيد كه «من» را از كجا آوردهاي؟
پاسخ خواهد داد از همان وجود جوهري كه «گرسنگي» را در آن حس كردهام
«ترس» را
«غم» و «شادي» را
گرما و سرما را در آن درك كردهام
اين حالات را ما در نفس خود حس ميكنيم
پس منتزعٌمنه مفهوم «من» همين نفس است
همين «خود» است
هيچ مستشكلي نميتواند ادعا نمايد:
«شما «من» را از يك نفس ديگري انتزاع كردهايد كه مربوط به مغز در خمره است»
ما «من» را زماني درك كرديم
مفهوم «من» را
كه حتي هنوز شبهه «مغز در خمره» را نشنيده بوديم
و هيچ تصوّري از آن نداشتيم
در حالي كه ميدانيم انتزاع مفهوم، نيازمند تصوّر موضوع آن است
ما «همين خود» را كه درك كرديم، به «من» رسيديم
پس «من» حداقل بر «همين خود» صدق ميكند!
طراح شبهه مغز در خمره نيز نميخواهد بگويد شما مفهوم «من» را از آن مغزي كه او ميگويد انتزاع كردهايد
بالعكس
او ما را متهم به اشتباه ميكند
ميگويد شما «من» را از «نفس»ـي گرفتهايد كه حقيقت ندارد
شما در درك «من» اشتباه ميكنيد
او ميخواهد به ما بقبولاند
شما «من»ـي كه تصوّر ميكنيد نيستيد، بلكه يك «من» ديگر هستيد!
اينجاست كه ما و طراح شبهه يك قضيه مشترك داريم:
«من بر نفس متصوّر ما صدق ميكند»
اين مقدمه را پي گرفتيم
لوازمات عقلي آن را
چند مقدمه هم كه ضميمه كرديم
همان برهان خلفي شكل گرفت كه عرض شد
و توانستيم استدلال بياوريم بر خلاف شبههاي كه طراح قصد داشت در ذهن ما ايجاد كند!
آيا به نظر شما ممكن است ما مفهوم «من» را
هر كدام از ما
حتي خود شما
اين مفهوم را از چيزي انتزاع كرده باشيد
كه غير از همين نفسي باشد كه ساليان سال است تصوّر مينماييد؟!
آيا شما اين احتمال را ميدهيد
كه «من» را از يك چيز ديگري بشود انتزاع كرد
كه غير از اين نفس متصوّر فعلي شما باشد؟!
نفسي كه مربوط است به يك مغز در خمره؟!
[ادامه دارد...]
نظرات
حامد: از پاسختان ممنونم. پاسخ بخشي از سوالم را از فرمايشتان دريافتم. بخش ديگر سوالم را با ذكر مثالي توضيح مي دهم. آنگونه كه برداشت كرده ام فقيه مي گويد اگر به منزل كسي رفتيم كه حتي گمان داريم كه اهل شراب خوردن است، و يك ليوان نوشيدني به ما تعارف كرد، ما وظيفه اي نداريم كه بپرسيم كه در اين ليوان، شراب است يا شربت! در نتيجه اگر خورديم و فهميديم كه شراب بود، ما گناهي نكرده ايم هرچند شراب اثر وضعي خود را مي گذارد و ما مست مي شويم!
بنده هر چند حكمت حكم شرعي اخير را نمي دانم ولي مي پذيرم. جايي كه پذيرش آن برايم غير معقول است، قياس يا تعميم حكم بالا به مسائلي همچون اسرائيل است. اين كه ما وظيفه اي نداريم در مورد اجناس و كالاهاي اطرافمان تحقيق كنيم كه ساخت شركتي حامي صهيونيسم هست يا خير. بعد اگر آن كالا واقعا مرتبط با صهيونيسم بود، اثر وضعي آن اين مي شود كه بر ثروت صهيونيسم افزوده مي شود و گلوله اي بر سينه ي كودك فلسطيني اصابت مي كند. اثر آن مي شود كه فيلم هاي ضد اسلام ساخته مي شود و ...
بعد ما به راحتي از سايت هايي مثل گوگل و برنامه هايي مثل وايبر روزانه استفاده كرده و مي گوييم وظيفه نداريم تحقيق كنيم كه آيا اين ها سودي به صهيونيسم مي رسانند يا خير!
دوشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۷:۲۸ صبح
پاسخ: أحسنت. به نكته دقيقي اشاره فرموديد. بنده نيز در عرايضم مدام تأكيد كردم كه «فقه موجود» اينگونه معتقد است. از همين روست كه سالهاست فقهايي پيدا شدهاند كه دم از «فقه حكومتي» ميزنند؛ يعني فقهي كه منفعل نيست و به صورت فعّال در عرصه زندگي بشر وارد ميشود. امروزه فقه ما صرفاً پاسخگو به مسائل مستحدثه است، و به همين مشكلات كه ميفرماييد دچار شدهايم. نمودار
http://rastan.parsiblog.com/Posts/276 را ببينيد. در اين سايت هم ميتوانيد بيشتر درباره مسائل مورد نظرتان اطلاعات كسب بفرماييد.
http://www.fiqhehokomati.ir ما در آستانه يك رويداد عظيم در حوزههاي علميه شيعه هستيم؛ تحوّلي در امر فقاهت در حال رويدادن است. همان پرشي كه از «اخباريگري» ما را به «اصول» رساند. امروز از فقه منفعل به سوي فقه پويا و فعّال در حال رويدادن است. موفق باشيد.
حامد: حامد: ممنون، برخي از وسايل اطرافمان مثل كامپيوتر و يا موبايل ممكن است ساخت شركتي باشد كه حامي اسرائيل است و همان شرايط تقويت دشمنان اسلام كه عرض كرديد را داشته باشد. آيا ما وظيفه داريم كه تحقيق كنيم كه وسيله اي كه استفاده مي كنيم حامي صهيونيسم است تا ديگر استفاده نكنيم؟ با وجود اينترنت چنين تحقيق كردني راحت است و ما مي توانيم با اين كار در نجات جان فلسطيني سهيم باشيم. با اين شرايط آيا بر ما واجب مي شود چنين تحقيقي بكنيم؟ پاسخگو: اگر اسرائيل مسلم باشد استفاده از آن شبكه جايز نيست لكن اگر اين امر مسلم نباشد في نفسه مانعى ندارد
شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۳:۲۲ عصر
پاسخ: ... اما مثلاً همين تنباكو را مرحوم ميرزاي شيرازي حرام اعلام كرد. اما آن فتوا نبود، بلكه حكم بود. حكم يك مقوله ديگريست كه فقيه تنها در شرايط خاصّ به صورت كاملاً مصداقي ميتواند بيان نمايد. يا مثلاً امام خميني(ره) حج را تعطيل فرمودند. اينها حكم هستند و نه فتوا. مرجعي ميتواند حكم صادر نمايد كه مقبوليت عامهاي داشته باشد كه بتواند تمام يا بخش عمدهاي از جامعه مسلمين را هماهنگ نمايد. پس؛ اگر از صد روحاني ديگر هم بپرسيد، آنها هم كه بايد از مجتهد و مرجعشان بپرسند، هيچ مرجعي آن پاسخي را كه شما دنبال آن هستيد، نخواهد داد و تنها به ذكر حكم كلّي بسنده خواهد نمود. مگر به صورت غير الزامآور و تنها جهت ارشاد و راهنمايي. بر اساس علم فقه، تشخيص موضوع و تطبيق حكم بر مصداق بر عهده مكلّف است. مثال سادهتر: هرگز از فقيه نخواهيد شنيد كه بگويد: «آنچه در اين ليوان است نوشيدنش حرام است». بلكه ميگويد: «اگر آنچه در اين ليوان است مستي ميآورد، نوشيدن آن حرام ميباشد»! موفق باشيد.
حامد: حامد: در مورد وجوب تحقيق چطور؟ آيا وظيفه به تحقيق داريم؟ پاسخگو: لازم نيست حامد: ممنون، ببخشيد از اينكه وقتتان را گرفتم. ولي اين سوال برايم اخيرا دغدغه شده است. بسيار ممنون مي شوم كه راهنماييم كنيد. شما فرموديد لازم نيست. حال آنكه با تحقيقي ساده و نخريدن چنين كالاهايي مي توانيم در نجات جان مسلماناني(فلسطينيان) سهيم باشيم و نيز مانع عمليات دشمن عليه مسلمانان و اسلام شويم. پاسخگو: حكم شرعي همونه كه عرض شد
شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۳:۲۲ عصر
پاسخ: ... بنابراين از يك فقيه هرگز نخواهيد كه مصداق را براي شما بگويد، زيرا اگر هم چنين كند، آنچه ميگويد براي شما حجّيت نخواهد داشت و الزامآور نيست. مثلاً اگر فقيه بگويد كه تنباكو حرام است، زيرا ضرر جسمي فراوان دارد، اين يك فتوا نيست، بلكه فتواي اصلي اين بوده است: «هر چه ضرر جسمي فراوان داشته باشد حرام است». اين ديگر به تشخيص دكترهاست كه بگويند آيا ضرر تنباكو فراوان است يا خير. در اين مثال، فقيه خبر از نظر اطبّا داده است و از همين رو، بخش دوم كلامش براي شما الزامآور نيست و جنبه اطلاعرساني و خبري دارد. فتوا نميتواند كلّي نباشد. چون احكام مستنبطه در فقه موجود كلّي هستند...
حامد: سلام عليكم، بنده اخيرا سوالي را از چندين روحاني پرسيده ام و همگي جواب مشابهي دادند ولي بنده از جوابشان راضي نشدم. مي خواستم نظر شما را بدانم. در زير نمونه اي از آن را آورده ام:
حامد: سلام عليكم، اگر يقين پيدا كنيم كه شركتي مثل گوگل حامي صهيونيسم است، آيا بر ما واجب مي شود كه هرگز از گوگل براي جستجو استفاده نكنيم؟ و يا مثلا از gmail ديگر استفاده نكنيم؟ چون استفاده از سايت گوگل به منزله ي افزايش آمار استفاده كنندگان آن مي باشد و به سود اين شركت است.
پاسخگو: سلام، اگر استفاده از آنها باعث تقويت دولتهاى كافر و استعمارگر كه دشمن اسلام و مسلمين هستند، شود و يا قدرت مالى آنها را براى هجوم به سرزمينهاى اسلامى يا مسلمين در سرتاسر عالم، تقويت نمايد، واجب است كه مسلمانان از خريد و بهكارگيرى و استفاده از آنها اجتناب كنند،
شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۳:۲۱ عصر
پاسخ: سلام برادر عزيزم. شما به مطلب مهمي بايد دقت كنيد، تا بتوانيد دليل اين اصرار شما و انكار پاسخگو را دريابيد. شما ميخواستيد به يك پاسخ صريح برسيد، ولي متوجه شديد از چنين پاسخي خبري نيست. چرا؟! زيرا فقيه بر اساس علم فقه به مسألههاي شرعي پاسخ ميدهد و در مبادي علم فقه آمده است كه: «فقيه تنها وظيفه دارد حكم كلّي شرعي را بيان نمايد و تشخيص مصداق با مكلّف است». دقت كنيد چه عرض شد. فقيه نميتواند به شما بگويد: «استفاده از نوشابه كوكاكولا حرام است.» او تنها ميتواند احكام شرعي را به صورت كلّي بيان نمايد. مكلّف يا همان مقلّد هم، بر اساس اينكه موضوع پرسش چه باشد، يا خودش تشخيص خواهد داد و حكم كلّي را تطبيق به مصداق ميكند و يا در شرايط تخصصي بودن موضوع، به كارشناس مربوطه مراجعه مينمايد. وضعيت علم فقه اينگونه است. لذا فقيه به شما ميگويد: «هر كالايي كه خريد آن به دشمن اسلام كمك معتنيبه نمايد، به صورتي كه عرف بگويند با اين كار دشمن تقويت شد، خريد آن حرام است». حالا شما به آمارها مراجعه ميكنيد، اگر تشخيص داديد «كوكاكولا» چنين وضعيتي دارد، بر شما حرام ميشود...