آيا سبك زندگي قابل تغيير است؟! پاسخ اين پرسش نياز به تفكر ندارد. كافيست نگاهي به زندگي گذشتگان خود بياندازيم و با زندگي امروز مقايسه نماييم. حتي سادهتر؛ براي ما كه در دوران تغييرات سريع واقع شديم، همينكه كودكي خود را به خاطر بياوريم، براي مقايسه سبك زندگي كفايت مينمايد. شيوه غذا خوردن، شيوه پوشش، نحوه پر كردن اوقات فراغت، روش درس خواندن و مطالعه، ارتباطات و زندگي اجتماعي، همه و همه در يك موج تغيير سريع قرار گرفته است. ما تفاوت شيوههاي زندگي امروز را با گذشته درمييابيم و اين أدلّ الدليل براي متغيّر بودن سبك زندگيست.
اما پرسش مهمتر از اولي اين است: آيا تغيير سبك زندگي مبتني بر اراده «فاعل» است يا به صورت «منفعل»؟! آيا فرد يا گروهي زمام اين تغيير را در دست دارند و آن را رهبري ميكنند و يا به صورت تصادفي و تابعي از شرايط محيط خودبهخود در حركت است؟!
اگر پاسخ اول را بپذيريم، درگير اين پرسش عميقتر خواهيم شد: آيا گروههاي تغييردهنده شرايط زندگي به صورت آگاهانه و هوشمندانه اين كار را انجام ميدهند و براي تغييرات ايجاد شده غايت و جهت خاصّي را مد نظر دارند؟! يا آنان نيز ناخودآگاه و تنها بر اساس غرايز و خواستههاي نفساني خود عمل ميكنند و غيرمغرضانه بر سبك زندگي تأثير مينهند؟!
مبتني بر نظريه «عوامّ و خواصّ» و همچنين روشن بودن تبعيّت عموم مردم از نخبگان و مشاهير كه به تفصيل در نوشتههاي قبلي بررسي شد، سبك زندگي آحاد مردم تابعي از سبك زندگي گروههاي مرجع است.
مفروض ما در اين نوشته اين است كه:
اولاً: سبك زندگي در تغيير است.
ثانياً: گروههاي مرجع قادر به تغيير سبك زندگي هستند.
ثالثاً: ميتوان معادلات تغيير سبك زندگي را يافت و جهت خاصّي را بر اين تغييرات حاكم كرد.
رابعاً: سبك زندگي زيربخشي از فرهنگ اجتماعيست، فردي نبوده و نياز به رويكردي گسترده دارد.
بر اساس اين مفروضات است كه عبارت «معماري سبك زندگي» را به كار گرفتهايم و ميخواهيم راهي را براي طراحي روش تغيير آن حدس بزنيم.