يك روزگاري
صدها سال قبل
همه چيز در دنيا به صورت «فردي» بود
دولتش ديكتاتوري بود
استبداد بود
«فردي» بود
تجارتش بر اساس تاجرهاي «فردي» بودند
يكنفر يكنفر تاجر بود
دخل و خرجش را خودش انجام ميداد
همهچيز در دنيا صورت «فردي» داشت
زراعتش، تجارتش، درسخواندنش، دولتش، سياستش، روزنامهش، همهاش
در اين دنيا
ما
يعني «قواي ديني»
و «راهنمايان اخلاقي بشر»
هم اگر «فردي» زندگي ميكرديم
تا حدودي معقول بود
روبهراه بود
عيبي نداشت
يكي در مقابل يكي
آنها تنها بودند و ما هم تنها
اما امروزي كه همه چيز به صورت دستهجمعي و منظّم درآمده
دولتهايش دستهها و سازمانها دارند
تجارتش شركتهاي وسيع و محيّرالعقول شده
تبليغاتش مؤسسات وسيع دارند
مطبوعاتش نهادها تأسيس كردهاند
سياستمدارانش احزاب به وجود آوردهاند
فلاحت و كشاورزي مكانيزه شده و به صورت شركتها درآمده
در اين دنياي «سازماني»
اگر ما باز هم بخواهيم تكروي كنيم
به نظر من
نهايت «سادگي» (سادهلوحي) است
ما اگر
عمل دستجمعي نداشته باشيم
كلاهمان پس معركهست
كه «هست»
كه «هست»!
براي اينكه همه چيز منظّم است
جامعه ما امروز همهچيزش «سازماني» و منظّم است
اگر ما بخواهيم بيسازمان و بينظم پيش برويم
موفق نميشويم
اگر اين حرف را پذيرفتيد
كه پذيرفتيد
اگر نپذيرفتيد
مثل پنجاه سال پيش
كه تا حالا همهمان خُرد شديم و له شديم و قوايمان تلف شده
و هر كس به راه خودش رفته
و هر كس با ديگري تضارب و تزاحم داشته
و مشكلاتي برايمان پيش آمده
و ديگران هزاران فرسنگ از ما پيش افتادهاند و رفتهاند
ما همينجا هستيم
باز هم ميمانيم
ميل خودتان است
ميخواهيد بپذيريد
ميخواهيد هم نپذيريد!*
متن فوق را از روي نوار پياده كردم
نوار سخنراني امام موسي صدر
سال 1344
در حوزه علميه قم
در جمع علما و فضلاي حوزه
تكاندهنده است
نيست؟!
پس چرا تكان نداده است
پس از پنجاه سال؟!
ياد كلام مقام معظم رهبري**
سال 1374
كار سازماني و تشكيلاتي مانند استفاده از اتومبيل
در مقابل سواري بر اسب
تشبيهي براي كار فردي!
* منبع: http://sound.tebyan.net/newindex.aspx?pid=150301&MusicID=72529
** اشاره به كلام منقول در: http://rastan.parsiblog.com/Posts/110
نظرات
خواهرزاده: تكان دهنده بود ! من به شخصه خيلي تكان خوردم !!!
جمعه ۲۷ تير ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۹ عصر
پاسخ: موفق باشيد! :)
توكلي:
به نظر ميرسد كه ايشان بيشترين علت را در سستي و غفلت و سهل انگاري ميدانند كه اگر از نظر
روانشناسي بخواهيم بررسي كنيم شايد علت اين سستي در نوع پاداشهاي اين دو
جبهه باشد . از آنجايي كه پاداشهاي جبهه باطل پاداشهاي مادي و ظاهرا سهل
الوصول تري هستند ( ثروت ، قدرت ، .. ) انسانهاي عجول و كوته بين كه
متاسفانه اكثريت انسانها را تشكيل ميدهند براي رسيدن به آن تمام تلاش خود
را به كار ميگيرند ( تشكيل گروه ، نقشه توطئه و ... ) و جالب اينكه در
دنياي واقعي بر اساس سنت هاي برحق الهي به نتيجه نميرسند ( مثل عمر سعد ) .
و در مقابل مسلمانان متاسفانه به خاطر ديد محدودي كه در مورد دين دارند
انگيزه زيادي براي پرداختن به آن ندارند در حالي كه اگر حتي فقط نسبت به
قدرت دستورات دين در ساخت زندگي موفق دنيايي اطلاعات كافي داشتند بسيار با
انگيزه تر ميشدند . اما متاسفانه شايد نتيجه دينداري در ذهن آنها بهشت
مبهمي در هزاران سال ديگر باشد كه آنهم در اين روزگار جهل پرست از چپ و
راست مورد ترديد قرارا ميگيرد . ان شاالله بزودي خواهد آمد روزي كه تمام
دانشندان و علما جواب همه سوالات و چاره همه دردها را در ديني خواهند يافت
كه صدها سال رها كرده بودند و در علوم ناقص بشري به دنبال جواب ميگشتند
. پوزش از زياده گويي، موفق باشيد.
اللهم عجل لوليك الفرج
يكشنبه ۲۲ تير ۱۳۹۳ - ۶:۱۰ صبح
پاسخ: فرمايش شما صحيح است. مرا ياد خاطرهاي انداخت كه درباره استاد سيدمنيرالدين حسيني(ره) شنيدم. ميگويند يكي از علماي حوزه (نام نميبرم، ايشان هنوز در قيد حيات هستند و بسيار معروف) از سفري خارجي باز گشته. در جمعي نشسته بودند با استاد حسيني(ره). مي"گويد: «آقا نظم اينها را نديديد، در چهارراهها همه ماشينها توقف كرده و بسيار ترافيك منظمي دارند». استاد ما حاضرجوابي ميفرمايند و ميگويند: «غلظت كفر آنها چقدر است كه ايشان را به چنين نظمي كشانده، متأسفانه عمق ايمان ما به اندازهاي نيست كه ما را منظم كند!» حقيقتاً كه كفار براي دنياي خود نظم يافتهاند. حرص به دنيا توانسته نظم ايجاد كند، ما را كه نبايد حرص به دنيا منظم نمايد، اما حرص به آخرت را هنوز به كفايت نداريم. (استاد ديگري داشتم كه الحمدلله خدا مرا از وي برهاند. او زودتر از ده صبح از خواب برنميخواست و يازده كه سر درس حاضر ميشد همچنان خوابآلود بود! هر وقت نيز صحبت از وضعيت جامعه مي:كرديم، با لحني بسيار شل و وارفته و با لبخند مي"گفت: «عجله نكنيد، ما حالاحالاها وقت داريم!» اين حالاحالاها را هم خيلي ميكشيد! كتمان نميكنم كه اين اهمال در حقير هم بيتأثير نبوده. تا زماني:كه چنين افرادي ميان ما هستند... خدا به فريادمان برسد.)
توكلي: سلام برادر عزيزم ، حرف حق و دردناكي را يادآوري كرديد .البته كه در زمان آن مرحوم ( امام موسي صدر ) بسياري از امور بشري سازمان يافته بوده است . اما جالب است كه در زمان ما نه تنها اموري مثل تجارت ، حكومت ، سياست و هنر ( مثل سينما ) به صورت جمعي و سازمان يافته و با بهره وري بسيار بالا انجام ميشود بلكه حتي گسترش فساد نيز در دنياي امروز به صورت سازمان يافته درآمده است . مثل بسياري از فعاليتهاي فراماسونري و شيطان پرستي در زمينه هاي سينما ، بازي هاي رايانه اي ، سايت هاي انحرافي و ...
كه باعث افزايش شديد سرعت رشد كفر و فساد و كوچك شدن جبهه مومنان واقعي است . اما در چرايي اين موضوع داشتم فكر ميكردم كه يادم آمد كه جواب اين سوال را مولاي حكمت و عدل امام علي (ع) نه 50 سال پيش كه 1400 سال پيش فرموده اند .
"
شگفتا، به خدا كه هماهنگي اين مردم در باطل خويش و پراكندگي شما در حقّ
خود، دل را مي ميراند و اندوه را تازه مي گرداند. زشت باد روي شما و از اندوه
برون نياييد كه آماج تير بلاييد. بر شما غارت مي برند و ننگي نداريد. با
شما پيكار مي كنند و به جنگي دست نمي گشاييد. خدا را
نافرماني مي كنند و خشنودي مي نماييد. اگر در تابستان شما را بخوانم گوييد
هوا سخت گرم است، مهلتي ده تا گرما كمتر شود. اگر در زمستان فرمان دهم
گوييد سخت سرد است، فرصتي ده تا سرما از بلاد ما به در شود. شما كه از گرما
و سرما چنين مي گريزيد، با شمشير آخته كجا مي ستيزيد؟ اي نامردان به صورت
مرد، اي كم خردان نازپرورد، كاش شما را نديده بودم و نمي شناختم كه به خدا،
پايان اين آشنايي ندامت بود و دستاورد آن اندوه و حسرت. خدايتان بميراناد
كه دلم از دست شما پرخون است و سينه ام مالامال خشم شما مردمِ دون كه پياپي
جرعة اندوه به كامم مي ريزيد و با نافرماني و فروگذاري جانبم، كار را بهم
در مي آميزيد تا آنجا كه قريش مي گويد پسر ابوطالب دلير است اما علم جنگ
نمي داند. خدا پدرانشان را مزد دهد، كدام يك از آنان پيش تر از من در ميدان
جنگ بوده و بيشتر از من نبرد دليران را آزموده؟ هنوز بيست سال نداشتم كه
پا در معركه گذاشتم و اكنون ساليان عمرم از شصت فزون است. اما آن را كه
فرمان نبرند، سر رشتة كار از دستش برون است. "
به نظر ميرسد كه ايشان
يكشنبه ۲۲ تير ۱۳۹۳ - ۶:۰۹ صبح
پاسخ: بسيار سپاسگزارم با اشاره دقيقي كه به فرمايش مولا عليهالسلام داشتيد. تشكر.
محسن برجي: يادداشت تكاندهندهاي بود.
ما را چه ميشود؟
شنبه ۷ تير ۱۳۹۳ - ۳:۴۵ عصر
پاسخ: تنبل شدهايم. از بس خدا هوايمان را داشته است. از بس در سازمان خود خطا كرديم و مردم به حساب خدايي از خطايمان گذشتند. آنقدر كوتاهي كرديم و همگان چشم بستند كه فرصتي باشد تا اصلاح شويم. مردم به خاطر گل روي رسول خدا (ص) و علي مرتضي (ع) بيخيال خيلي چيزها شدند. اين الطاف الهي و مردمي پارهاي از ما را تنبل نموده است، شايد!
مجله پارسي نامه:
كاربر گرامي، سلام
در تاريخ
شنبه 93 تير 7 نوشته شما با عنوان
دنياي سازماني برگزيده شده و در جايگاه
تيتر دو در
مجله پارسي نامه قرار گرفته است. دبير تحريريه ي اين انتخاب
هما و دبير سرويس آن
محمد صادق خدايي بوده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
شنبه ۷ تير ۱۳۹۳ - ۹:۱۹ صبح
پاسخ: تشكر.
بهشت: كه <هست>
واقعا هست...
جمعه ۶ تير ۱۳۹۳ - ۸:۳۱ عصر
پاسخ: دقيقاً ايشان هم در نوار دو بار تأكيد كردهاند بر «هست». ولي جالب اينكه در پيادهاي كه از نوار ايشان شده، متني كه در يكي از سايتهاي مرتبط منتشر شده بود، ديدم فقط يكبار اين «هست» را آوردهاند. اما خود ايشان با لحن بسيار محكمي دو بار «كه هست» ميگويند! متأسفانه. :(