به نام خدا

در پارسي‌بلاگتحريمِ حمايت

چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۲ - ۱:۵۱ عصر

«خيلي باباي خوبي هستي كه ازم حمايت مي‌كني»
اين جمله را وقتي گفت
كه قرار شد دوباره او را تحت حمايت و پشتيباني خود قرار دهم!

كودكان وقتي با هم گلاويز مي‌شوند
طبيعي هم هست
سه تا هستند و گاهي كارشان به منازعه مي‌انجامد
هميشه سفت و سخت دنبال عدالت مي‌روم
وقتي يكي شكايت كند
ديگري بايد توضيح دهد
و اگر نتواند
بايد عذرخواهي كند از شاكي
و شاكي بايد اعلام نمايد كه او را بخشيده است!

امروز اما تا از پيش‌دبستاني آمد
سيداحمد
دويد سراغ بازي رايانه‌اي و نپذيرفت نهار بخورد
مجبورش نكردم
به زور هم دهانش نگذاشتم
داد و هوار هم كه هيچگاه نمي‌كنم
اما...
اگر بچه را رها كني و به خوردن مجبور نكني...
سيدمرتضي اين طور نيست
او گرسنه باشد مي‌خورد
ولي بعضي بچه‌ها بازيگوش‌اند
نمي‌شود سر غذا خوردن مسامحه كرد
نمي‌خورند تا ضعيف شوند و بيمار
گفتم از دستش ناراحت هستم!

سيده‌مريم كه نهارش تمام شد
سر بازي به منازعه با او پرداخت
سيداحمد شكايت آورد به بابايش:
«مريم نمي‌ذاره بازي كنم،‌ منو زد!»

رسماً اعلام كردم:
«سيداحمد به دليل اين‌كه حرف مرا گوش نكرده ديگر تحت حمايت من نيست!»
گفتم:
«من ديگر به شكايت‌هاي او رسيدگي نخواهم كرد!»

پسر بلند شد
نشست سر سفره
غذايش را تا آخر خورد
در حال خوردن غذا بود كه رويش را به سويم بازگرداند و گفت:
«خيلي باباي خوبي هستي كه ازم حمايت مي‌كني»

به كه شكايت بريم
اگر لحظه‌اي خدا دست از حمايت‌مان بردارد...؟!


مطلب بعدي: پسرِ عاقل مطلب قبلي: كال آو ديوتي

نظرات

اسدي:


ن اتفاقن شما بي كسي خودتو نكوب رو سر ما خدا رو داري سيد...

بايد به پرزيدنت بگم رسيدگي كنه..جوونا مردم دارن از دست مي رن والا به غرآن...چهارشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۲ - ۱۲:۰۰ عصر
پاسخ: عجب!
پيروز: دلم لك زده واسه‌ت سيد! بيا چپق سرخ‌پوستي‌مان رو بچاقيم و
پاسي از شب را مسخره كنيم!
بوس گنده!!!
سه‌شنبه ۹ مهر ۱۳۹۲ - ۳:۲۳ عصر
پاسخ: قربون داداش! چپق ِ ما ديگر با رفقاي متأهل چاق نمي‌شود اخوي! :)
مهين: به به...پس از مدت ها با قدوم اشراقي مان منور كرديم وبتان را....جنگ ني ني ها...به هبه...چه خبره...مامان جان شدي ها...سيد سري به ما بزن..پوسيديم از بي كسي...شنبه ۶ مهر ۱۳۹۲ - ۳:۱۹ عصر
پاسخ: بي‌كسي ماراست، شمايگان را بسي هست! مؤيد باشيد و در پناه حق تعالي.
بهشت: ظاهر ماجرا خيلي ساده است
تنبيه بدني نبوده
تخريب شخصيتي در جمع نبوده
و ...
اما تاثير اين جمله بر روح و روان كودك را درك مي كنم
هر كسي به هر نحوي بچه ها را بترسونه به نظر من كارش ظالمانه اس
البته منكر اين نيستم كه تربيت بچه از خود بچه عزيزتره اما ...
بچه ها با فهم و شعوراند، بايد باهاشون حرف زد... همين

پنج‌شنبه ۴ مهر ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۴ صبح
پاسخ: درباره مطلبي كه فرموديد بيشتر فكر خواهم كرد. تشكر.
بازگشتنسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ شايد سخن حق سال نشر19نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس سال برچسب‌ها35نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس برچسب بيشترين نظر34نوشته‌هاي وبلاگ با بيشترين تعداد نظر مجموعه‌نوشته‌ها27پست‌هاي دنباله‌دار وبلاگ
صفحه اصليبازگشت به صفحه نخست سايت نوشته‌ها986طرح‌ها، برنامه‌ها و نوشته‌ها مكان‌ها75براي چه جاهايي نوشتم زمان‌ها30همه سال‌هايي كه نوشتم جستجودستيابي به نوشته‌ها از طريق جستجو وبلاگ1387با استفاده از سامانه پارسي‌بلاگ نماها2چند فيلم كوتاه از فعاليت‌ها آواها10تعدادي فايل صوتي براي شنيدن سايت‌ها23معرفي سايت‌هاي طراحي شده نرم‌افزارها36سورس نرم‌افزارهاي خودم معرفي6معرفي طراح سايت و آثار و سوابق كاري او فونت‌هاي فارسي60تعدادي قلم فارسي كه معمولاً در نوشته‌هايم استفاده شده است بايگاني وبلاگ1375نسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ خاندان موشّحبا استفاده از سامانه شجره‌ساز خاندان حضرت زادبا استفاده از سامانه شجره‌ساز فروشگاهدسترسی به غرفه محصولات فرهنگی
با اسكن باركد صفحه را باز كنيد
تماس پيامك ايميل ذخيره
®Movashah ©2018 - I.R.IRAN