به نام خدا

در پارسي‌بلاگاصل پنجاه و نهم

يكشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۲ - ۹:۱۶ عصر

مشغول مطالعات حقوقي
به قانون اساسي سوئيس رسيده
چشمم به اصل 59 كه افتاد
گرد شد و متعجب
متحيّر و شگفت‌زده
اصلاً حالم تغيير كرد يك لحظه
وقتي اين عبارت را در قانون اساسي فدرال سوئيس ديدم:
«توقيف به علّت بدهكاري مجاز نيست»

پس بدهكار را چه مي‌كنند؟!
اگر مالي دارد مصادره
آن هم مقيّد
مقيّد به «دارايي حاضر در محل سكونت» يعني ايالتي كه در آن زندگي مي‌كند:
«... در مقابلِ قاضيِ محل سكونت خود مورد بازجويي قرار مي‌گيرد؛ در نتيجه به موجب دادخواست خصوصي دارايي بدهكار جز در محل سكونت وي ضبط يا توقيف نمي‌شود» (بند يك از همان اصل)
ذكر چنين مطلبي در قانون اساسي...

ياد آيه معروفي از قرآن مي‌افتم:
«وَ إِنْ كانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى‌ مَيْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُون‌» (بقره:280)
«و اگر [بدهكارتان‌] تنگدست باشد، پس تا [هنگام‌] گشايش، مهلتى [به او دهيد]؛ و [اگر به راستى قدرت پرداخت ندارد،] بخشيدن آن براى شما بهتر است - اگر بدانيد.» (ترجمه: فولادوند)

و توضيح آن در اين حديث:
«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ يَحْيَى بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: صَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمِنْبَر ذَاتَ يَوْمٍ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ صَلَّى عَلَى أَنْبِيَائِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ ثُمَّ قَالَ أَيُّهَا النَّاسُ لِيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ مِنْكُمُ الْغَائِبَ أَلَا وَ مَنْ أَنْظَرَ مُعْسِراً كَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ صَدَقَةٌ بِمِثْلِ مَالِهِ حَتَّى يَسْتَوْفِيَهُ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع- وَ إِنْ كانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى‌ مَيْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُعْسِرٌ فَتَصَدَّقُوا عَلَيْهِ بِمَالِكُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ.» (كافي، ج4، ص36 و من لايحضر، ج2، ص58)
«پيامبر «ص»: به روايت امام صادق «ع»: پيامبر «ص» روزى بر منبر بالا رفت و به حمد و ثناى خدا پرداخت و فرمود: «اى مردم! حاضران شما به غايبان خبر دهند كه: آگاه باشيد! هر كس وامدار تنگدستى را مهلت دهد، خداى متعال براى هر روزى كه به وامدار مهلت داده است، صدقه‌اى به اندازه تمام آن مال در حق او بنويسد، تا آن روز كه وام بتمامى پرداخته شود» (ترجمه: احمد آرام)

و اين حديث كه حاكميت را موظف مي‌داند بدهي را بپردازد:
«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْجَزِيرَةِ يُكَنَّى أَبَا مُحَمَّدٍ قَالَ: سَأَلَ الرِّضَا ع رَجُلٌ وَ أَنَا أَسْمَعُ فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- وَ إِنْ كانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى‌ مَيْسَرَةٍ أَخْبِرْنِي عَنْ هَذِهِ النَّظِرَةِ الَّتِي ذَكَرَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ لَهَا حَدٌّ يُعْرَفُ إِذَا صَارَ هَذَا الْمُعْسِرُ إِلَيْهِ لَا بُدَّ لَهُ مِنْ أَن‌ يُنْتَظَرَ وَ قَدْ أَخَذَ مَالَ هَذَا الرَّجُلِ وَ أَنْفَقَهُ عَلَى عِيَالِهِ وَ لَيْسَ لَهُ غَلَّةٌ يُنْتَظَرُ إِدْرَاكُهَا وَ لَا دَيْنٌ يُنْتَظَرُ مَحِلُّهُ وَ لَا مَالٌ غَائِبٌ يُنْتَظَرُ قُدُومُهُ قَالَ نَعَمْ يُنْتَظَرُ بِقَدْرِ مَا يَنْتَهِي خَبَرُهُ إِلَى الْإِمَامِ فَيَقْضِي عَنْهُ مَا عَلَيْهِ مِنْ سَهْمِ الْغَارِمِينَ إِذَا كَانَ أَنْفَقَهُ فِي طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنْ كَانَ قَدْ أَنْفَقَهُ فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ فَلَا شَيْ‌ءَ لَهُ عَلَى الْإِمَامِ قُلْتُ فَمَا لِهَذَا الرَّجُلِ الَّذِي ائتَمَنَهُ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ فِيمَا أَنْفَقَهُ فِي طَاعَةِ اللَّهِ أَمْ فِي مَعْصِيَتِهِ قَالَ يَسْعَى لَهُ فِي مَالِهِ فَيَرُدُّهُ عَلَيْهِ وَ هُوَ صَاغِر» (كافي، ج5، ص94 و تهذيب، ج6، ص185)
«محمّد بن سليمان مى‌گويد: كسى از (امام ابو الحسن علىّ بن موسى) الرّضا «ع» چيزى پرسيد و من مى‌شنيدم، گفت: فدايت شوم! خداى بزرگ مى‌فرمايد: «وَ إِنْ كانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى‌ مَيْسَرَةٍ اگر (بدهكار) گرفتار عسرت (سختى، تنگدستى) باشد، (طلبكار) بايد منتظر بماند تا عسرت او رفع شود»؛ اكنون به من بفرماييد كه اين منتظر ماندن (و مهلت دادنى) را كه خداى بزرگ در كتاب خود فرموده است، آيا اندازه‌اى دارد كه بايد تا آن اندازه به اين تنگدست مهلت داد و منتظر ماند، يعنى آدمى كه مال ديگرى را گرفته و خرج خانواده خود كرده است، و نه غلّه‌اى دارد كه‌ در انتظار رسيدن آن باشد و نه طلبى كه زمان پرداخت آن برسد، و نه مالى در دست مسافرى كه منتظر آمدن او باشد. امام «ع» فرمود: آرى، بايد آن قدر منتظر بماند تا خبر او به امام برسد، و دين او را از سهمى كه بدهكاران (در بيت المال) دارند بدهد، به شرط آنكه آن شخص مال را در راه معصيت مصرف نكرده باشد.» (ترجمه: احمد آرام)

ياد مرحوم سيدجمال‌الدين به خير كه مي‌گفت: «...»
مي‌ترسم بگويم
آن‌چه او مي‌گفت
سخت است و دشوار
تلقّي چنين مطلبي

و مسلمانان گرفتار زندان به دليل چك، سفته، قرض، وام، نزول و حتي مهريه...
خدايا...!

پ.ن.
قبول كه شايد در قوانين غيراساسي (قوانين موضوعه عادي) ساير كشورها نيز چنين مطلبي باشد
كه بنده بي‌اطلاعم
اما ذكر آن در قانون اساسي
واقعاً كه شگفت‌آور است.

پ.ن.
در قانون اساسي جمهوري اسلامي افغانستان چيزي شبيه به همين ديده مي‌شود:
ماده سي و دوم: مديون بودن شخص موجب سلب يا محدود شدن آزادى وى نمي‌شود. طرز و وسايل تحصيل دين توسط قانون تنظيم مي گردد.
و قانون اساسي جمهوري دموكراتيك كره نيز اصل عجيبي دارد:
اصل هفتم: كليه مأموران دولت خدمتگزار تمامي ملت بوده و در برابر ملت مسئول مي‌باشند. (ضرب‌المثل معروف عرب: رئيس‌القوم خادمهم)


مطلب بعدي: بچه مدرسه اي مطلب قبلي: روز قدس

نظرات

ف الف: سلام عليكم
نه ديگه تا اين اندازه هم تعجب نكردم كه اين چيزها را از خاطر ببرم :)


ميشه در رابطه با اشاره اي كه در متن به سخن سيد جمال الدين كرده ايد بگيد كه ايشان چه مي گفتند؟

يكشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۲ - ۲:۴۳ عصر
پاسخ: سيد مدت مديدي را در بلاد اسلامي مبارزه فرهنگي مي‌كرد، بلادي كه آن زمان تحت استعمار يوروپ و در حالت ازخودبيگانگي فرهنگي بود. روزنامه منتشر مي‌كرد، تشكل‌هاي مدني تأسيس مي‌نمود و حكمرانان عرب و ترك را نصيحت. يك روز گفت: در غرب اسلام ديدم، مسلمان نديدم و در بلاد اسلامي، مسلمان ديدم، اسلام نديدم. چيزي قريب به همين مضمون. كنايه از عمل نكردن مسلمانان به احكام و توجه كفار به كاركردهاي احكام اسلامي. اين دو مطلب را مشاهده كنيد: http://rastan.parsiblog.com/Posts/156 و http://rastan.parsiblog.com/Posts/249
ف الف: سلام عليكم خيلي تعجب كردم وقتي تو مديريت بهم دو نظر در پيام رسان را نشون ميداد! آخه تو پيام رسان فعاليت ندارم، اومدم ديدم براي پستي كه نظراتش بسته اند نظر گذاشتيد عده اي از دوستان براي پست هاي نظر بسته كه ميخواند نظر بگذارند تو پست قبلي نظرشون رو مي نويسند روشي كه شما انتخاب كرديد برام نو بود :) به رسم ادب خدمت رسيدم براي تشكر تشكر هم براي كامنت وبلاگ و هم نظر پيام رسان ...
انشائ الله تو فرصت ديگه اي با روحيه ي بهتري مرتبط با پستتون نظري خواهم داشت ...
پنج‌شنبه ۷ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۱:۵۳ عصر
پاسخ: به گمانم از خاطر رفته كه خودمان سه چهار نفري پارسي‌بلاگ را ساختيم، سال 83. اگر طراحانش نشناسند، كه شناسد؟! ( http://www.parsiblog.com/about.aspx )
قاصدك: سلام
حالتون خوبه
من تقريبا خيلي اتفاقي يكسال پيش با سايتتون آشنا شدم ، ميدونيد طرز نوشتن و كلام شما منو خيلي جذب كرد ، اينكه حتي كارهاي روزمره و حرفهاي زيباتون با بچه ها رو تو يه قالب كلامي خاص ميخوندم واقعا برام جالبه. بي بهانه به سايتتون سر ميزنم دوست دارم از مسائل اجتماعي و نقد هاي زيركانتون بيشتر بخونم . ديدگاهتون تو بيان خيلي چيزا عاليه. براي شما و خانوادتون آرزوي شادي و سلامتي دارم.
يكشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۲ - ۹:۵۰ صبح
پاسخ: سلام. تشكر. خوش به حال‌تون، چون من هنوز خيلي با خودم آشنا نشدم. تلاش كردما، ولي... هنوز نتونستم اون ارتباطي رو كه دلم مي‌خواست با خودم برقرار كنم، يه جورايي هميشه حس مي‌كنم هنوز با خودم آشنا نشدم. نوشتن خيلي ساده است. ساده نوشتن رو دوست دارم. نمي‌دونم كلامم چي داره كه توجه شما رو جلب كرده. ولي خوشحالم. خوشحالم كه ارزش خوندن داشتم. اميدوارم ديگران نظراتشون رو به همون صراحتي بنويسن كه من درون خودم رو در وبلاگم مي‌نويسم. شايد با خوندن حرف‌هاي ديگران، در كنار چرك‌نويس‌هاي خودم، بيشتر آشنا بشم، با خودي كه هنوز نشناختم. المؤمن مرءاة المؤمن. اگر آينه هم نباشيم، عيب‌‌هاي خود را نمي‌بينيم. اگر نقص‌هايمان را ندانيم، براي برطرف كردن‌شان تلاش نخواهيم كرد. آرزو مي‌كنم همين‌‌قدر كه مَدحم كرديد، ذمّم كنيد، اگر بدي‌هايي مشاهده كرديد. از لطف همه آدم‌هاي خوب سپاسگذارم. من چقدر خوشحالم! شايد خوشحالي‌ام مربوط به پسرم باشد كه امروز ظهر، براي غذايي كه برايش درست كردم سه چهار بار ازم تشكّر كرد. نشسته است اين‌جا و مي‌گويد: بابا متشكرم كه پلو خوشمزه پختي، متشكرم كه خورش خوشمزه درست كردي، متشكرم كه سوپ هم درست كردي. براي تك‌تك‌شون تشكر كرد. يه لحظه از خودم خجالت كشيدم كه براي تك‌تك نعمت‌هايي كه خدا بهم داده تشكر نمي‌كنم. چقدر الآن حس خوبي دارم! خوندن اين كامنت هم‌زمان شد با اين سيل تشكّرات و فرصتي كه حال و هوايم را ثبت كنم! ممنون. :)
من هم، وجدانت: با عرض معذرت اصلاح مي كنم: سكولاريسم پنهان
جمعه ۲۵ مرداد ۱۳۹۲ - ۶:۵۱ عصر
پاسخ: اگر تلفظ و آوانگاري را ملاك بدانيم، كه معمول انتقال واژه‌ها بين زبان‌ها همين است، همان سكولاريزم صحيح است. البته «سكيولاريزِم» اصحّ مي‌باشد. اما آنچه مشهور شده نيز، از باب شهرت، صحت استعمال دارد، يعني سكولاريسم. ظاهراً انتقال اين واژه از زبان فرانسه صورت پذيرفته و آوانگاري فرنچ را غلبه داده كه با تلفظ انگليسي آن متفاوت است!
من هم، وجدانت: آقاي تنها مجتهده كره زمين؛ سكولاريزم پنهان يك اصطلاح جديد از مقام معظم رهبري در جمع جوانان خراسان شمالي است كه نسبت به تفكرات غربي با پوشش و لايه اسلامي اخطار داده اند. همان تفكراتي كه قائلند غربي ها در عمل، اسلام را بهتر از ما عمل مي‌كنند!!!
البته شما كه خود مجتهدي مسلم و منحصر هستيد نمي خواهد خيلي اين مباحث را جدي بگيريد و به يقينهاي فردي خود عمل كنيد و همين كه در خيلي از مطالبتان از قرآن و روايات مانند جملات حضرت علي عليه السلام و ديگر ائمه استفاده ميكنيد و به يقين فردي مي رسيديد كافيست!! يراي حل مشكل تفاهم اجتماعي و حجيت آن نيز، همين كه در وب خودتان مي آوريد قطعا خود يك تفاهم اجتماعي از نوع تنها مجتهده كره زمين(يعني موشحي) مي باشد!!!
براي بنده و امثال بنده كه عنايات مسعودي و غير مسعودي را نمي شناسيم همين كه يك نگاهي به مطالب شما همراه با استنباطات زيبايتان در بيشتر مباحث وب تان كنيم و سپس تحقيقي از دوستان و نزديكانتان به عمل بياورد و به نتيجه برسيم كه در هيچ مكان و زمان اين يقينهاي فردي خود را به تفاهم اجتماعي نرسانده ايد و از اين كار هميشه در فرار هستيد، به وضوح متوجه مي شويم كه تنها مجتهده كره زمين فقط سيد مهدي موشح مي باشد و بس!!
جمعه ۲۵ مرداد ۱۳۹۲ - ۴:۲۰ عصر
پاسخ: به فرمايشات معظم‌له مراجعه كردم، باز هم تطبيقي حاصل نشد. چه اين‌كه تعريف ايشان از اين عبارت، مخالفت نظري با سكولاريسم و در عين حال پرهيز از ورود به ساحت‌هاي سياسي بوده، عدم حضور سياسي و قبيح دانستن آن و سكولاري بودن رفتار. كه شعارها در عمل اجرا نشود و برنامه‌ريزي‌ها غربي باشد كه بيشتر مخاطب حاكميتي دارد. ( http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=21252 ) گمان ندارم نگارنده در وبلاگ خود، خصوصاً پست اخير، چنين موضعي اتخاذ كرده باشد، بلكه با انتقاد، نظر اجتماعي خود را بيان نموده. خداوند به همه ما انصاف در سخن عنايت فرمايد. واما في ماقلت، والله العالم.
وجدانت: سكولاريزم پنهان!!
اول حرف كفر و سپس تاييد آن بوسيله آيات و روايات!!
ديناميزم قرآن جديد!! كاري كه مجاهدين خلق، سروش، بازرگان، سيدجمال و امروز سيد مهدي!!؟؟
خدا عاقبت همه رو در فشارها و امتحانات مادي زندگي بخير كند كه به جاي تحمل و صبر و فهميدن اشتباهات خود دچار سكولاريزم پنهان نشويم.
پنج‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۱:۲۴ صبح
پاسخ: بعد از ديدن كامنت فوق يكبار ديگر پست مذكور را خواندم، اما نتوانستم انتقاد شما را تطبيق كنم. سكولاريسم يعني جدايي دين از سياست، اگر شما نيز همين معنا را در نظر داريد، اينكه عده‌اي مسيحي يا شايد لائيك و كافر بيايند و براي رفاه دنياي خود تصميمي بگيرند كه حكم قطعي شرع مقدس اسلام هم باشد، و طلبه‌اي به اعتراض از عدم اهتمام مسلمانان به شرع، آن را بيان نمايد، اين چگونه دالّ بر جدايي دين و دنيا مي‌تواند باشد؟! تفكيك تكامل معنوي از تكامل مادي شود؟! اگر كفار به آزمايش ضرر الكل بر بدن انسان را اقرار نمايند، آيا مضعف اسلام است كه خمر را حرام كرده، يا مقوّم آن؟! ديناميزم قرآن را هم به نظر مي‌رسد نفهميده، آنكه چنين سخن گفته، كه حتي معناي «پويايي» ديناميزم را در نيافته. آنكه آيات را به نحوي معنا نمايد، تا با پيشرفت‌هاي بشري و فناوري بسازد، تأويل كند كه تعارض علوم تجربي با توصيفات دين برطرف نمايد، تا دانشمندان ماترياليست راضي شوند و بر قرآن نتازند، چنين آدمي را ديناميزمي گويند. بنده خداي نگارنده حتي تلاش نكرده حرف كفار را با قرآن اثبات كند، كه تنها تعجب خود از كاركرد احكام اسلام را بيان داشته كه دشمنان را نيز تسليم نموده. اين كاركرد كه حضرت امير ع نيز بدان اشارت دارند: جامعه به كفر مي‌ماند، به ظلم اما نمي‌ماند، حكايت دارد كه جوامع كفر نيز مي‌توانند بهره‌اي از عدالت، در پاره‌اي ازمنه داشته باشند. اما عنايت شما را مي‌دانم به بنده از قِبل عنايات مسعودي‌ست. بادا كه باشد و بي‌بنيان سخن‌راندن را ترويج كند كه باطلِ جاهل به ناداني، خود رسوا كند و سكه شش‌توماني هيچ اعتباري ندارد كه اعتبار سكه از تفاهم اجتماعي بر آن است. هر كه حجيّت به تفاهم اجتماعي داند، يقين فردي را هم بدون تفاهم حجّت نداند، چه عدول از مبنايي‌ست كه چنين فردي خود را تنها مجتهد كره زمين شناسد و يقين فردي را بر همگان حجّت كند. خيال باطلي‌ست مر جَهله را. خداي بينايش كناد!
محمد: سلام، يه ابزار خوب براي وبلاگ شما،

ختم گروهي قرآن كريم
شما هم در اين ثواب شريك بشيد.
لينك اسكريپت: http://tathira.com/khatmquran.aspx
يا عليسه‌شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۲ - ۲:۴۵ عصر
پاسخ: تشكر...
امير حسين: سلام سيدجان
نكته مهمي اشاره فرموديد. البته به نظرم بايد از يك جنبه ديگر هم اين موضوع را بررسي كرد، و آن سوء استفاده احتمالي مردم اين روزگار است از اين تسهيل!
سه‌شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۲ - ۷:۱۹ صبح
پاسخ: اتفاقاً ذهن مرا نيز مشغ‌ول كرد، همانكه فرموديد. اما از خود پرسيدم: پس چرا سوئيس خود خزانه دنيا گرديده و حياط خلوت سرمايه‌داران؟! كه به اين پاسخ رسيدم: اگر همه بدانند وام سوخت دارد، اگر بانك هم بداند نمي‌تواند بدهكاري را جلب نمايد، به هر كسي وام نمي‌دهد و تا از «قدرت توليد» فرد يقين نيابد، هيچ ضامن و التزامي را نمي‌پذيرد. طبيعتاً وام‌ها جريان توليدي مي‌يابند، نه مانند كشور ما كه مردم براي مصرف وام مي‌گيرند. براي هزينه عروسي، خريد خانه، خريد خودرو، لوازم مصرفي، يارو وام مي‌گيرد كه به مسافرت شب عيد برود. اين‌ها وام مصرفي است كه به اقتصاد كشور ضرر مي‌زند به شدت. اما وام توليدي خرج توسعه مي‌شود. حتي ماشين هم بخرد، براي مسافركشي و خدمات است، تا پولش بازگردد. اگر سرمايه‌دار فكر بازگشت سرمايه باشد، تا اطمينان از توليد نيابد وام نمي‌دهد و اين به نظر عالي مي‌رسد براي رشد كشور.
علي: «سلام خدمت دوست عزيزمون».
اگر مايل بوديد براي خود شبكه اجتماعي اي منحصر به فرد (مانند فيسبوك - مردم سرا - فيس نما و فيسبوكي و.....) داشته باشيد و عضو گيري كنيد و با تمام امكانات فيسبوك مي تونيد به سايت ما سري بزنيد.

www.parsnetwork.org

««ساخت شبكه اجتماعي خود را به ما بسپاريد»»

««پــــــارس نتـــــــــورك»»
دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۲ - ۳:۱۱ عصر
پاسخ: عجب!
كاوش پرس:

سلام مطلب شما در تارنماي كاوش پرس در بخش وبلاگ شاخه اعتقادي قرار گرفت.

براي باز نشر مطالب جديدتان مي توانيد لينك آن را از طريق بخش «تماس با ما» در تارنماي كاوش پرس به دست ما برسانيد. www.KAVOSHPRESS.IR

دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۴ صبح
پاسخ: تشكر از التفات‌تان.
كنيز مادر:
كاربر گرامي، سلام
در تاريخ يكشنبه 20 مرداد 92 نوشته (اصل پنجاه و نهم) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
يكشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۰:۵۴ عصر
پاسخ: سپاس
بازگشتنسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ شايد سخن حق سال نشر19نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس سال برچسب‌ها35نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس برچسب بيشترين نظر34نوشته‌هاي وبلاگ با بيشترين تعداد نظر مجموعه‌نوشته‌ها27پست‌هاي دنباله‌دار وبلاگ
صفحه اصليبازگشت به صفحه نخست سايت نوشته‌ها986طرح‌ها، برنامه‌ها و نوشته‌ها مكان‌ها75براي چه جاهايي نوشتم زمان‌ها30همه سال‌هايي كه نوشتم جستجودستيابي به نوشته‌ها از طريق جستجو وبلاگ1387با استفاده از سامانه پارسي‌بلاگ نماها2چند فيلم كوتاه از فعاليت‌ها آواها10تعدادي فايل صوتي براي شنيدن سايت‌ها23معرفي سايت‌هاي طراحي شده نرم‌افزارها36سورس نرم‌افزارهاي خودم معرفي6معرفي طراح سايت و آثار و سوابق كاري او فونت‌هاي فارسي60تعدادي قلم فارسي كه معمولاً در نوشته‌هايم استفاده شده است بايگاني وبلاگ1375نسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ خاندان موشّحبا استفاده از سامانه شجره‌ساز خاندان حضرت زادبا استفاده از سامانه شجره‌ساز فروشگاهدسترسی به غرفه محصولات فرهنگی
با اسكن باركد صفحه را باز كنيد
تماس پيامك ايميل ذخيره
®Movashah ©2018 - I.R.IRAN