به دنبال كتاب «انقياد زنان» ميگشتم
متن كاملش
كه چشمم به «درباره آزادي» خورد
كتابي كه يكي از دلايل اصلي شهرت اوست
و رسيدنش به قدرت سياسي
در حال خواندن كتاب
ناگهان به شگفتي آمدم
تعجب كردم و حيران ماندم
وقتي واژه قرآن (Koran) را در عبارات ديدم
جان استوارت ميل
كشيشي مسيحي
شخصيتي مشهور در تسلط به مسائل مربوط به جامعه، سياست، اقتصاد و نظريهپرداز در موضوع حكومت
از مناشئ جنبش فمينيسم
مطلبي را به قرآن ارجاع ميدهد!
اين مطلب را:
It is in the Koran, not the New Testament, that we read the maxim—"A ruler who appoints any man to an office, when there is in his dominions another man better qualified for it, sins against God and against the State." (On Liberty, John Stuart Mill, The Walter Scott Publishing, p93)
او تعاليم اخلاقي مسيح را بسيار ناقص ميداند
همه را ناظر به نفي
منفعلانه
و تنها درصدد نهي از انجام بعضي امور
ده امري كه ذكر ميكند
در برابر الحاد
الحادي كه به نظر جان استوارت ميل
ريشه در گذشته دارد
در نظر او مسيحيت تنها «نهي اخلاقي» دارد
و اين را با رجوع به كتب عهد جديد بيان مينمايد
اگر چه در عهد عتيق
ميراثي كه مسيح از شريعت موسي دارد
اخلاق به شكل ايجابي موجود باشد
به اسلام ارجاع ميدهد
از قرآن شاهد مثال ميآورد:
«از اين رو در قرآن است، نه در انجيل ما، كه ما اين آيه آسماني را ميخوانيم: هر آن فرمانروايي كه مردي را به منصبي بگمارد در حالي كه خود بداند در قلمرو حكومتش مرد ديگري هست كه صلاحيتش براي احراز آن منصب بيشتر است، چنين فرمانروايي مرتكب معصيت بر ضد خدا و دولت وقت ميگردد» (رساله درباره آزادي، جان استوارت ميل، ترجمه: جواد شيخالاسلامي، ناشر: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، ص134)
او اسلام را داراي گزارههاي اثباتي و ايجابي در اخلاق ميداند
مانند عهد عتيق
و آنچه از يونان و روم براي مسيحيت به ارث رسيده
با صرف نظر از اشتباهي كه مترجم به او منتسب ميسازد
كه آنچه به قرآن نسبت داده
اساساً در قرآن نيست
و روايت و حديثي است از نبي اكرم(ص)*
در هر صورت برايم جذابيت داشت
اقرار يك كشيش مشهور مسيحي به برتري قرآن بر انجيل!
* شايد اشاره به يكي از اين دو روايت:
المناقب لابن شهرآشوب أَبُو ذَرٍّ عَنِ النَّبِيِّ ص «مَنِ اسْتَعْمَلَ غُلَاماً فِي عِصَابَةٍ فِيهَا مَنْ هُوَ أَرْضَى لِلَّهِ مِنْهُ فَقَدْ خَانَ اللَّهَ» (بحارالأنوار، ج23، ص75)
و يروون عن النبيّ صلّى اللّه عليه و آله أنّه قال: «من تولّى شيئا من امور المسلمين فولّى رجلا شيئا من أمورهم و هو يعلم مكان رجل هو أعلم منه فقد خان اللّه و رسوله و المؤمنين» (التعجب من أغلاط العامة في مسألة الإمامة، محمدبنعلي كراجكي، ص59 و الغدير، ج8، ص291)
ترجمه احمد آرام: «آن كس كه خود را پيشواى مسلمانان قرار دهد، در صورتى كه مىداند در ميان آنان كسى برتر از او وجود دارد، به خدا و رسول خدا و به مسلمانان خيانت كرده است» (الحياة، محمدرضا حكيمي، ص585)