پيامكها را كه نگاه ميكردم
عجيبترينش را اين ديدم:
10/3/1391 - 12:11
به خدا قسم اگر خورشيد را در دس راستم قرار دهند و ماه را در دس چپم،هرگز از پدرم،مادامي كه او را در خط فرهنگستان وانقلاب ببينم،دس برنخواهم داشت!
- چه حكايتي است برادر؟
مگر بناي رسالت دارد و تو به ايدئولوژياش حمله كردهاي؟
«انحراف وقتي غلبه كند
از اين عجايب بسيار ديده ميشود
آنگاه كه انسان همه عالم را از ميان سوراخ سوزن بنگرد،
از پشت عينك قرمز
همهچيز قرمز ديده ميشود!»
اصلاً بحث اين حرفها نبود
زوجه مطلقه معترض
كه چرا پيامكهاي ارسالياش علني شده
و زوج هم پاسخ داده
«وقتي دروغ محور سخنپردازي باشد
تنها به نشر حقيقت ميتوان اميد داشت
تا بناي دروغ برداشته شود»
اما زوجه ناگهان لحن را عوض كرده
كاملاً ايدئولوژيك و مكتبي به قضيه نگاه كرده
«انگار كه من به پدرش فحش دادهام
گويا تمام اين دروغها را پدر توليد كرده است
و گرنه چه داعي دارد كه بحث فيمابين را به پدر بكشاند؟»
«اين پاسخ را چهل دقيقه بعد داده است
حدس ميزنم املاء پدر است»
زوج كه پلشتي پدرزن به خوبي ميشناخت
نظرش بدين سوي رفته
كه تحليلهاي آبكي پدرزن منشأ اين پيامك است
«نشسته با دختر صحبت كرده
بعد از همان جلسهاي كه مطلقه گفته دارم
يحتمل همان جلسات خانوادگي
كه پدر برايش قصه بافته است
كه اگر زوج با تو اينگونه ميكند
به خاطر دشمنياش با انقلاب و راهي است كه پدرِ تو ميرود
تو قرباني استقامت من در مسير الي الله شدهاي
اگر در مسير هستي و با مني بايد مقاومت نمايي!»
- واقعاً؟!
مدعي بود پدر زن را خوب ميشناسد
«از اين كرامتها بسيار دارد!»
ميگفت به راحتي ميتواند از كاهي كوهي بسازد
و هر تكانهاي را حركتي عظيم عليه برنامههاي اسلامي خود تلقي كند
«درست مانند رجوي حرف ميزند
مسعود را ميگويم
اگر خاطرات كساني كه از سازمان بريدهاند را بخواني!
فضايي ايجاد ميكند براي اطرافيان
كه قدرت درك حقيقت و انفكاك از انحراف را پيدا نكنند!»
«و بعد هم به عربي املاء كرده براي دختر
كه خود را در طريق انبياء دانسته باشد»
اينها را كه ديدم
ترغيب شدم جزوه المغالطات را در وبلاگ بگذارم
البته بعد از اينكه نامهايي را از درون آن حذف كردم
نميخواهم با ذكر اسم افراد حقيقي
لوث وجودشان فضا را بگيرد
و مطلقه با اين پيامك كلام سابق خود را تحكيم كرد:
10/3/1391 - 12:24
و ما علينا الا البلاغ،لكم دينكم و لي دين،فلله يحكم بينهم يوم القيامه!
و نشان داد چگونه يك ايدئولوژي توهّمي
ميتواند منشأ فروپاشي خانوادهها شود
«ببين در زندگي با چه كساني مواجه بودم
كوچكترين رفتارهاي طبيعي را
به مختصات اعتقادي من با پدرشان نسبت ميدادند
اگر چه به دروغ ميگفتند مطلقنگر نيستند
اما همه انسانها را به دو گروه تقسيم ميكردند:
مطيع پدرشان يا دشمن پدرشان!»
كه البته آن طور كه در پيامكهاي مطلقه ديده ميشود
«پدر» مساوي است با «اسلام»
و اين خطرناكترين انحرافي است كه هر طايفهاي را گرفت، نابود كرد!
مطلب مرتبط:
باز هم پيامك از زن مطلقه