به نام خدا

در پارسي‌بلاگپارادوكسِ «طلبه برنامه نويس» ۳

چهارشنبه ۵ مهر ۱۳۹۱ - ۷:۰۰ صبح

يكي از دوستان طلبه چند روز پيش
پرسش‌هايي را برايم ايميل كرد
پاسخ دادن به آن‌ها فرصتي شد
كه هر چه در نظر دارم به صراحت بيان كنم
در حل تضاد اجتماع «طلبگي» و «برنامه‌نويسي»
به نظرم آمد بر وبلاگ هم بگذارم
شايد به كار كسي بيايد
مطالبي كه تا به حال مجال نبود اين‌طور بي‌پرده طرح شود
و اكنون ادامه پرسش‌ها و پاسخ‌ها.

17- نظر مسئولين و اساتيد حوزه در مواجهه با فعاليت‌هاي نظير فعاليت شما ( ارتباط مستقيمي با فعاليت‌هاي حوزوي ندارد) چيست؟
در اولين ورودم به عرصه نرم‌افزار از استاد اخلاق خود اجازه خواستم. ايشان فرمود اگر كسي كه شما را به اين كار فراخوانده دعوت به خود كرده است، نپذير، امّا اگر دعوت به خدمت است، قبول كن.
علّت اين‌كه از ايشان كسب تكليف كردم، اين بود كه قصد نداشتم هرگز در حوزه علميه، به غير طريق طلبگي كسب علم كنم و به كاري ديگر مشغول شوم. اين فرمايش ايشان بنده را آرام كرد و سبب شد با قدرت كار را بگيرم و فعاليت در اين عرصه آغازم.

18- برخي از مشكلاتي كه در اين امر، در حوزه با آن رو برو بوديد ذكر بفرماييد؟
ناداني عيب نيست. امّا نفهمي عيب است. اين دو واژه را در معاني متفاوتي به كار گرفته‌ام. با يك مثال شيرفهم‌تان مي‌كنم. سال فلان بود (اگر بگويم معلوم مي‌شود چه كسي مدّ نظر است كه نمي‌خواهم غيبت او باشد) و فلاني مسئول در بخش فني مركز مديريت حوزه علميه. صف طويلي ايجاد شد براي ثبت نام امتحانات و من هم در صف. وقتي ديدم از نرم‌افزار اكسل استفاده مي‌كنند براي ثبت نام، به شدت مكدّر شدم. زبان به اعتراض گشودم. آخوند پشت سري مرا به آرامش دعوت كرد با اين بيان: «نگاه كن برادر، من و شما آخونديم، چيزي سر در نمياريم از نرم‌افزار. نگاه كن [موبايل نوكيايش را در آورد و نرم‌افزار منتخب  ميزان‌الحكه را نشانم داد، همان‌كه مهندس فخري تحت سيمبين نوشته بود] اين نرم‌افزار را دارالحديث نوشته است، ولي اين‌جا يك حرف را به شكل مربع نشان مي‌دهد. ببين، برنامه‌نويسي خيلي پيچيده است كه حتي بهترين نرم‌افزارها هم چنين ايراداتي دارند! اين‌ها خودشان مي‌دانند بايد چه كنند، سواد ما نمي‌رسد، در كارشان نبايد دخالت كرد!» و من سكوت كردم.
بارها در زندگي حوزوي خود با اين مشكل مواجه شدم. وقتي چيزي را نمي‌داني اشكالي ندارد، ولي بايد اين‌قدر بصيرت داشته باشي كه بفهمي سرت كلاه گذاشته‌اند يا نه. نمي‌شود نفهم بود و آن را ناداني دانست. اگر برنامه‌نويسي هم بلد نباشي، بايد بداني كسي كه در عصر اينترنت،‌ براي ثبت نام طلاّب از يك نرم‌افزار صفحه گسترده استفاده مي‌كند و ادعا مي‌كند كه خيلي كار شاقّي كرده و پول هم مطالبه كند، اين كلاه سر شما گذارده، به فكر خدمت كه نبوده! در انديشه خيانت قدم زده.
از نفهمي‌ها خيلي زجر كشيده‌ام، ولي تلاش كرده‌ام آگاهي‌دهنده باشم. اگر خدا توفيق دهد.
مشكل ديگر درك ضعيف نسبت به ارتباط مسائل مالي با كيفيت كار است. وقتي هزينه را پايين مي‌گيري، انگار باور نمي‌شود كار درست به انجام رسيده. فلان رفيق كه ده برابر عادت دارد قيمت مي‌دهد، كيفيت كاري كه ارائه مي‌كند هم بسيار روشن است در چه حدّي است، به قيمت محك مي‌زنند و گمان مي‌برند چون پول بيشتر پرداخت كرده‌اند، آش بيشتري هم خواهند خورد. التفات ندارند كه اين پول زور است كه از جيب‌شان رفته و كار، برتري نيافته.
و در نهايت هم بحران وثاقت است كه البته الآن كمتر، ولي در ابتداي كار بيشتر با آن مواجه بودم. اگر اعتماد به تو نداشته باشند، هر چه كني ثمري ندارد و راه نمي‌آيند و ياري نمي‌كنند. امّا اگر اعتماد بر كسي بيابند، هر چه دروغ و دغل هم بپردازد، مطيع محض، انگار اصلاً متوجه نمي‌شوند دارد سرشان كلاه مي‌رود، به آن گشادي. هر چه پند مي‌دهي و تذكار كه بابا اين فرد اشتباه مي‌كند و شما را به درد سر مي‌اندازد، اين نرم‌افزار ايراد دارد و مسير حركت شما را نادرست تنظيم مي‌كند، انگار نه انگار، به او اعتماد دارند و هر چه بگويد چون وحي منزل مي‌پرستند. اين را نيز بسيار ديده‌ام، ولي نااميد نشدم، تا آن اعتماد را خود به دست آوردم و اكنون تلاش مي‌كنم از اين وثوق به باطل بهره نبرم.

19- نظرات در مورد برخورد متضاد حوزه در اين موضوع چيست: از يك سو حوزه، طلاب را از ورود به اين عرصه‌ها منع مي‌كند و از سوي ديگر براي رفع احتياجات جديد خود سراغ اين گونه افراد مي‌رود ؟
حوزه را يك تفكر واحد گرفته‌ايد كه دچار اين مغلطه شده‌ايد. حوزه هزار جور فرقه و نحله و باور و تفكر و اعتقاد دارد. اگر از پاره‌اي اختلافات جزيي صرف‌نظر نكنيم كه بايد بگويي به عدد نفوس اساتيد حوزه، تفكر وجود دارد! هر كدام هم راه خود را پيشنهاد مي‌كند و مسير خود را نشان مي‌دهد.
اين‌كه گروهي نهي مي‌كنند و گروهي تحريص و تحريك هم از همين بابت است. امّا در اين ميانه هستند گروهي كه خودمتناقض عمل كرده و مي‌كنند. شايد شما آنان را در نظر داريد. كساني كه از يك سو نهي مي‌كنند از ورود به اين عرصه‌ها و از ديگرسو خودشان بهره مي‌برند از همين افراد. مانند كسي كه به علم خود عمل نكند، يا دكتري كه سيگار را تحريم نمايد و خود سيگاري باشد!
مي‌دانيم و مي‌دانيد كه همه حوزه را راست‌انديشان پر نكرده‌اند، كژانديش هم كم نداريم. نادان و غافل و گمراه و نفهم و البته جاهل به معناي مطلق كلمه هم بسيار هست. فردي كه خلاف گفتار خود عمل كند، انسان جاهلي است كه اگر به جهل بسيط دچار باشد، بايد آگاه شود و اگر جهل مركّب دارد بايد به خدا واگذارش كرد كه از انسان ضعيف كاري ساخته نيست، جز تذكر و پند و اندرز.

20- آيا حوزه براي طلاب علاقمند به ورود در اين عرصه‌ها بايد برنامه ريزي داشته باشد؟ چه برنامه‌هايي پيشنهاد مي‌كنيد؟
پيشنهاد كردم، در دولت مدير سابق فن‌آوري اطلاعات مركز مديريت حوزه، كه يك انجمن طلاّب تأسيس شود. يك پاتوق كه هر چه طلبه اين‌كاره هست گرد هم بيايد. البته بيشتر منظورم مباحث اينترنتي بود، ولي برنامه‌نويس‌ها هم مي‌توانستند جايي داشته باشند. عرض كردم محلي در نظر گرفته شود مشابه يك باشگاه، يك هيئت، جايي كه اعضاء بتوانند آزادانه در هر ساعتي از شبانه‌روز بيايند و بروند و قدم بزنند و چاي بنوشند و گفتگو كنند. و البته ايشان هم موافقت خود را ابراز كردند. امّا پي‌گيري‌هاي بنده كم بود.
اين امور نياز به برنامه‌ريزي‌هاي مداخله‌گرانه ندارد. روندي است كه خودبه‌خود آغاز شده و به همين منوال به پيش خواهد رفت. مهم ارائه خدمات اطلاعاتي و ارتباطاتي به اين افراد است. اينان بايد يكديگر را بشناسند تا بتوانند شركت‌هاي مشترك تأسيس كنند، كنسرسيوم بزنند، متحد شوند و انجمن‌هايي شكل دهند، تا از ره‌آورد آن قادر باشند پروژه‌هاي بزرگ را ساماندهي كنند. تا نشود مثل فلان پروژه كه فلان مركز آمده و كار پنج ميليون توماني را داده يك شركت با سي ميليون انجام داده، حالا سورس را هم نمي‌دهد، مي‌گويد بايد پول سورس را جداگانه بدهيد. اكنون كه طلبه‌هايي هستند كه مي‌توانند، اگر از پروژه‌ها مطلع باشند و با هم مرتبط، قطعاً مي‌توانند بهتر به حوزه علميه خدمت كنند. اگر چه وظيفه اصلي طلاّب چيز ديگري است و فقط در دوران ضرورت مجازند به برنامه‌نويسي.

[ادامه دارد]


مطلب بعدي: پارادوكسِ «طلبه برنامه نويس» ۴ مطلب قبلي: پارادوكسِ «طلبه برنامه نويس» ۲

بازگشتنسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ شايد سخن حق سال نشر18نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس سال برچسب‌ها35نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس برچسب بيشترين نظر34نوشته‌هاي وبلاگ با بيشترين تعداد نظر مجموعه‌نوشته‌ها27پست‌هاي دنباله‌دار وبلاگ
صفحه اصليبازگشت به صفحه نخست سايت نوشته‌ها986طرح‌ها، برنامه‌ها و نوشته‌ها مكان‌ها75براي چه جاهايي نوشتم زمان‌ها30همه سال‌هايي كه نوشتم جستجودستيابي به نوشته‌ها از طريق جستجو وبلاگ1366با استفاده از سامانه پارسي‌بلاگ نماها2چند فيلم كوتاه از فعاليت‌ها آواها10تعدادي فايل صوتي براي شنيدن سايت‌ها23معرفي سايت‌هاي طراحي شده نرم‌افزارها36سورس نرم‌افزارهاي خودم معرفي6معرفي طراح سايت و آثار و سوابق كاري او فونت‌هاي فارسي60تعدادي قلم فارسي كه معمولاً در نوشته‌هايم استفاده شده است بايگاني وبلاگ1354نسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ خاندان موشّحبا استفاده از سامانه شجره‌ساز خاندان حضرت زادبا استفاده از سامانه شجره‌ساز فروشگاهدسترسی به غرفه محصولات فرهنگی
با اسكن باركد صفحه را باز كنيد
تماس پيامك ايميل ذخيره
®Movashah ©2018 - I.R.IRAN