به نام خدا

در پارسي‌بلاگراه جبران

پنج‌شنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۰:۰۰ عصر

- اين قصه جبران چيست؟
كلّي مطلب برايم گفته بود
تا اين‌جا رسيديم كه زوجه مطلقه قصد معذرت‌خواهي داشت
ماجرا اين بود كه زن شب عيد غدير قهر كرده
خانه پدر مي‌رود
و بعد احضاريه پشت احضاريه براي شوهر
از مأمور آوردن براي بردن جهيزيه گرفته
تا اجرا گذاشتن مهريه
و هر چه كه توانسته برايش دادخواست بدهد
زوج طلاق داده زوجه را
پس از تمام اين ناهنجاري‌ها
تمام دروغ‌ها و تهمت‌هايي كه زوجه براي دستيابي به مطامعش زده
حالا رسيدم به اين بخش
بررسي پيامك‌هايي كه زوجه مطلقه ارسال كرده است
تقريباً يك‌سال پس از طلاق

- منظورت چه بود از جبران؟
«مي‌داني كه زياد در زندگي قهر مي‌كرد
و بسياري از اشتباهات ديگر
ياد دادم كه بايد عذر بخواهد
هميشه از هر اشتباهي كه مي‌كند
و ياد دادم كه عذر بدون جبران بي‌معناست
حتماً اگر ضرري زده شده از عمل نادرست
بايستي كه جبران شود
تا آن‌جا كه مي‌شود و در توان است»

- به زنت ياد داده بودي؟
«به فرزندان ياد داده بودم
و به او هم
البته گمان نمي‌كردم فراگرفته باشد
فقط تلاش كردم كه ياد بگيرد!»

زن اكنون خواستار بازگشت است
چيزي كه از پيامك‌ها
پس از يك‌سال مطلقه بودن فهميده مي‌شود
اكنون براي اولين بار معذرت خواسته است
از طريق پيامك:

28/1/1391 - 18:40
ازاينكه جلوي آقاي عباسي گفتم هيچ خوبي نداري معذرت ميخوام!عصباني بودم!ببخشيد! [نام كارشناس دادگاه خاصّ]

و شوهر يك كلمه پاسخ داده:

28/1/1391 - 18:41
- جبران.

و مطلقه مدعي است براي جبران تلاش كرده است:

28/1/1391 - 19:21
بخدا نميدونم چي ميخواي!هركاري به ذهنم رسيده كردم!تحقيق تموم شد! معذرت خواهي هم كردم!حتي چند بار رفتم همون مشاوره!ولي راه ندادن!:-(

- چرا او را راهنمايي نكردي
مگر نمي‌خواستي جبران كند؟
«راه را به او گفته بودم قبلاً
قبل از اين‌كه طلاق اتفاق بيافتد»

زوجه هنگامي كه به دادگاه مي‌رود و شكايت
فهرستي از شرايط در برابر زوج مي‌گذارد
كه اگر فراهم شود باز مي‌گردد
شرايطي كه در اين پست مطرح شد سابقاً.
«من فقط سه شرط گذاشته بودم»
زوجه خود به قهر از خانه شوهر رفته بود
ولي چيزي در كاغذي نوشت
به اين مضمون كه شوهر او را از خانه بيرون كرده
«شانزده بي‌انصاف نادان از خانواده‌اش امضاء كرده بودند
پدر و مادر و شش برادرش
منضمّ به زن‌هايشان
همراه چند خاله و شوهرخاله و دايي»
- آنان‌كه ماجرا را نه مي‌دانستند و نه ديده بودند؟
«دقيقاً به همين دليل شهادت‌شان باطل و نادرست بوده
فعل حرامي انجام داده بودند با اين كار»
براي اين‌كه تحقيرِ پدرزن نشوند!

مطلب مرتبط:
 اين همه پيامك!؟


مطلب بعدي: چه جبراني؟ مطلب قبلي: تفسير سوره تحريم

نظرات

ساروي:
به نظر من شما دوست داريد زنتان برگردد اما نمي خواهيد غرورتان را له كنيديكشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۹۱ - ۵:۰۰ عصر
پاسخ: قطعاً دوست دارم كه ايشان اصلاح شود و بازگردد. اما به شرط اين‌كه هم صلاحيت مادري را پيدا كند و هم صلاحيت همسري. به خود ايشان هم شفاهاً ذكر كرده بودم بارها كه راه بازگشت هيچگاه بسته نيست. اما فرمايش شما درباره غرور را تأييد نمي‌كنم. زيرا اگر مطالعه گذشته اين پرونده را كرده باشيد، بارها ايشان چنين عمل كرد و زوج بي‌هيچ چشم‌داشتي بخشيد. باز هم ابايي ندارد كه به هيچ بگيرد و صرف‌نظر كند. اما «عفو» به اميد «اصلاح» است و اگر اميد به اصلاح نباشد، عفو نه تنها مفيد نيست كه مخلّ است. زوج نااميد گشت از اين‌:كه زوجه با عفو، طريق صلاح در پيش گيرد و رفتار خود صحيح نمايد. اما وقتي خداوند بندگانش را از پذيرفتن توبه‌شان مأيوس نمي‌كند، بنده حقير كه باشم كه نپذيرم. اما شرايطي را ذكر كردم، تا توانمندي ايشان در اصلاح خود را ارزيابي كنم و بتوانم بار ديگر به ايشان اعتماد نمايم. زندگي بدون اعتماد قابل اتكا نيست. قبول بفرماييد كه زوج نمي‌تواند در شرايط فعلي به زوجه اعتماد نمايد و زوجه نيز قصد اصلاح ندارد و مي‌خواهد همان‌گونه كه سابق بوده، باز گردد. كما اين‌كه در پيامك‌هاي ارسالي ملاحظه مي‌فرماييد، خودشان گفته‌اند كه «من همانم كه بودم و خواهم بود». حالا به نظر شما زوج از غرور است كه پافشاري مي‌كند بر بازنگشتن زوجه يا زوجه از غرور است كه يكي به نعل مي‌زند و يكي به ميخ؟! ممنون از نظر شما.
صبر:

براي اينكه تحقير پدر زن نشوند را نفهيمدم

ولي در كل توبه گرگ مرگ است

من هم به هرزه مطلقه خودم همين را گفتم

وقتي بعد طلاق هي پيامك مي زد

و واسطه مي فرستاد

شنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۱ - ۸:۵۴ صبح
پاسخ: واجب شد آن 16 مغالطه را بر وبلاگ بگذارم. يكي از مغالطه‌هاي عيني پدرزن همين «تحقير» است. وقتي امر او اطاعت نشود، آن‌چنان تحقير مي‌كند كه فلاني از مسير اسلام و انقلاب و ... خارج شده و با آن‌چنان لحن وارسته‌گونه‌اي كه يارو سنگ روي يخ مي‌شود. هر جا مي‌نشيند مي‌گويد: فلاني هم بالاخره خسته شد، دست از راه اسلام و انقلاب برداشت! اين تحقيرهاي شديد اطرافيان را از تخلّف مي‌ترساند. من بسيار چنين حالاتي را ديده‌ام. آن‌قدر جلوي ما ديگران را تحقير كرده كه با لحنش كاملاً آشنايي دارم. اين مطالب را در جزوه المغالطات نوشته‌ام. مي‌گذارم روي اينترنت.
بازگشتنسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ شايد سخن حق سال نشر18نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس سال برچسب‌ها35نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس برچسب بيشترين نظر34نوشته‌هاي وبلاگ با بيشترين تعداد نظر مجموعه‌نوشته‌ها27پست‌هاي دنباله‌دار وبلاگ
صفحه اصليبازگشت به صفحه نخست سايت نوشته‌ها986طرح‌ها، برنامه‌ها و نوشته‌ها مكان‌ها75براي چه جاهايي نوشتم زمان‌ها30همه سال‌هايي كه نوشتم جستجودستيابي به نوشته‌ها از طريق جستجو وبلاگ1366با استفاده از سامانه پارسي‌بلاگ نماها2چند فيلم كوتاه از فعاليت‌ها آواها10تعدادي فايل صوتي براي شنيدن سايت‌ها23معرفي سايت‌هاي طراحي شده نرم‌افزارها36سورس نرم‌افزارهاي خودم معرفي6معرفي طراح سايت و آثار و سوابق كاري او فونت‌هاي فارسي60تعدادي قلم فارسي كه معمولاً در نوشته‌هايم استفاده شده است بايگاني وبلاگ1354نسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ خاندان موشّحبا استفاده از سامانه شجره‌ساز خاندان حضرت زادبا استفاده از سامانه شجره‌ساز فروشگاهدسترسی به غرفه محصولات فرهنگی
با اسكن باركد صفحه را باز كنيد
تماس پيامك ايميل ذخيره
®Movashah ©2018 - I.R.IRAN