ناخنهايم را با قيچي ميگيرم
تماشا ميكند
ميپرسم: ميخواهي ناخنهاي تو را هم با قيچي بگيرم؟
ميگويد: نه! دستم را ميبـُرد!
لبخند ميزنم و ميگويم: نگران نباش، بابا بلد است چطور بگيرد كه نبُرد.
جواب دندانشكني ميدهد:
«اگر بـُريد به من هيچ ربطي ندارهها...»
كودك است
و نميفهمد اگر ببـُرد
خودش بايد درد بكشد
اگر به او ربط ندارد
به كه دارد؟!
گناه كه ميكنيم
خودمان را داريم نابود ميكنيم
ولي چه كودكانه...
ميگوييم: به ما چه ربطي دارد...؟ چرا حرام است؟!
نظرات
n: يه كم ديدگاهتون رو بهتر كنين وتوقعتونو كمتر، حتما پيدا ميشه. هرچند كه اگه اين دو مورد رو داشتين الان زندگيتون به اينجا نميكشيد
شنبه ۲ آبان ۱۳۹۴ - ۹:۵۰ صبح
پاسخ: احتمالاً بله. تشكر.
زهرا بــــَـشــَــري موحد:
پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۱:۳۰ عصر
پاسخ: و با سپاس فراوان!
آلبرت:
سلام آهاي موشح،نمي دونم با اين همه گرفتاري فرصتي هم براي مطالعات علمي داريد يا نه.اما بد نيست سري به وبلاگ فيزيك ما بزنيد.البته هنوز نو پاست.
physics.parsiblog.com
پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۱ - ۹:۵۴ عصر
پاسخ: سر ميزنم، ولي...!