آسيدمنيرالدين پايگاه هماهنگي عالم را وحدت فاعل ميداند
يا به عبارت خود «فاعل واحد»
هيچ قواعد واحدي در كار نيست
و هيچ آثار و خواص واحدي
آنچه واحد است فاعلِ فاعلهاست
وقتي يك اراده بر تمام عالم جريان داشته باشد
هماهنگي ايجاد ميشود
ميبينيد كه «ثبات» را از تمام مجموعه مخلوقات خارج كرد
چرا كه روشن است هر بخشي از آن به ثبات برسد
تمام آنچه را در ارتباط با خود دارد
به ثبات ميكشاند
و اين ثبات تمام مجموعه خلقت را فرا خواهد گرفت
بحث فلسفي زياد طول كشيد
قرار بود جبر و اختيار را بفهمم
وقتي با اين مباحث استاد حسيني(ره) آشنا شدم
ديدم در پس تمام اين گفتارها
اختيار را متفاوت از «انتخاب» معنا ميكند
بسيار متفاوت از آنچيزي كه امروزه از اختيار گفته ميشود
معمولاً در تعريف اختيار ميگويند: گزينش يكي از گزينههاي ممكن!
ولي آسيدمنير اين تعريف را قبول نداشت
او ميگفت اين تعريف انتخاب است نه اختيار
اختيار «گزينهساز» است
نه گزينهبرگزين!
چطور؟!
وقتي اساس حركت و تغيير در عالم را مبتني بر اراده و اختيار ميداند
اختيار را ايجاد كننده آثار ميپندارد
اختياري كه آثار را ايجاد ميكند و آنها را تغيير ميدهد
با همين تغيير در آثار، در حقيقت تغيير در ذوات و ماهيات (با برداشت اصالت ماهيتي) ايجاد ميكند
اختيار گزينهاي در پيش خود ندارد
اختيار نوعي خلق كردن است
فعلي كه انسان انجام ميدهد در واقع خلق چيزي است كه نبوده است
«همان فعل با تمام شرايط و اوصافي كه با آن ايجاد شده»
اختيار به اين معنا اصلاً تابع آگاهي نيست
اصلاً تابعيت براي اختيار معنايي ندارد
اختيار هرگز به انتخاب ميان آگاهيها نميپردازد
كه اختيار خود آگاهيهاي جديدي را ايجاد ميكند
آگاهيهايي كه ناشي از ايجاد آثار جديد در عالم است
اينها را كه از استاد حسيني(ره) خواندم
تازه احساس كردم مشكل جبر و اختيار حل شده است
اختيار اساساً با عليّت نميساخت و نميسازد
آسيدمنير بالكل عليّت را كنار گذاشت تا اختيار را به حكومت برساند
تا از شرّ جبري
كه دستبردار نبود از گرده بشر
همه ما را راحت كند!
اما اخيراً...
[اين بحث ادامه دارد]