پايين آمدن ارزش سهام «ضرر» نيست
فروختن سهام در زمان پايين بودن ارزش آن «ضرر» است
اين يكي از اصول بازار بورس است
حرفهايها ميدانند
مردم عادي نه
مثال:
سيصد ميليون دادي ماشين خريدي
بازار به هم ميريزد
قيمت آن ميشود دويست ميليون
غيرحرفهاي ناراحت ميشود
كسي كه بازار را نميشناسد:
ديدي ضرر كردم
صد ميليون تومان از دست دادم
سيصد خريدم، الآن شده دويست
بازاري ميداند:
اشتباه ميكني
تو يك ماشين خريدي سيصد
هنوز هم ماشين را داري
ارزش آن بالا و پايين ميشود
ولي ماشين كه ماشين است
تغييري نكرده
بله
اگر الآن آن را بفروشي
به قيمت روز
به دويست
البته كه صد ضرر است
اما اگر نگهداري
دو سه ماه ديگر كه قيمت برگشت
اصلاً شايد به چهارصد هم برسد
اگر آن روز بفروشي سود هم دارد
تا كالا تبديل به ثمن نشده كه سود و ضرري ندارد!
سود و ضرر، فرع بر معامله است
بورس هم همين
مردم در تلاطم، نگران
چون ضابطه را نميدانند
هراس هم كه خوراك بورسبازان
هر بحراني براي آنان فرصت است
مثلاً همين بحران اخير
دولت دو هفته بورس را بست
خوب هم كرد
وضعيت جنگي
بازار بايد ثبات داشته باشد
مردم چه انديشه ميكنند؟
آنهايي كه حرفهاي بورس نيستند:
1. حقيقت (فكت): دو هفته بورس بسته شد.
2. تحليل (نتيجهگيري ذهني): يقين قرار بود سقوط كند.
3. حقيقت: بورس شنبه باز ميشود.
4. تحليل: آن سقوط، شنبه اتفاق ميافتد.
5. حقيقت: حاشيه ارزش سهام در ايران محدوديت دارد.
6. نتيجه: قيمت نميتواند يك روزه سقوط كند.
7. نتيجه: سقوط به صورت تدريجي اتفاق ميافتد.
8. حقيقت: اگر روز اول بفروشم ضرر ميكنم.
9. تحليل: اگر روز دوم بفروشم بيشتر ضرر ميكنم.
10. تحليل: هر روز ديرتر بفروشم ضرر بيشتر است.
11. تصميم: روز اول با كمترين قيمت بازار ميفروشم.
12. نتيجه: صف فروش پر ميشود؛ هزار هزار ميليارد...
13. نتيجه: ارزش بازار سهام سقوط ميكند، چون خيليها همين كار را ميكنند.
اما حرفهايها:
1. احساس: آخجون بحران!
2. حقيقت: مردم در بحران دچار مغالطه ضرر ميشوند.
3. تحليل: ارزش سهام ظرف يك هفته به كف قيمت ميرسد.
4. تحليل: كف قيمت جاييست كه ديگر به استخوان مردم ميرسد و حاضر نيستند آنمقدار ضرر را متحمّل شوند. مثلاً شايد تا نصف قيمت.
5. تحليل: هر چه بتوانم پس از يك هفته ميخرم.
6. نتيجه: صف خريد پر ميشود.
7. حقيقت: غيرحرفهايها ضرر ميكنند، چون سهام خود را در ارزاني فروختند.
8. حقيقت: حرفهايها سود كردند، زيرا سهام را در ارزاني خريدند.
9. حقيقت: صف خريد سبب بازگشت قيمت ميشود و شاخص مثبت ميگردد.
10. حقيقت: مردم عادي دوباره به بورس باز ميگردند، زيرا ارزش سهام رو به رشد است.
11. نتيجه: مردم عادي همان سهام قبلي خود را كه ارزان فروختند حالا گران ميخرند، به اميد اينكه در رشد بعدي بفروشند و سود كنند.
12. حقيقت: غيرحرفهايها خودشان گرفتار سقوطي شدند كه خودشان با تحليل نادرست آن را پديد آوردند.
13. حقيقت: حرفهايها هم به اين تحليلها دامن ميزنند. الكي سيگنال ميدهند، تا از بحران فرصت بسازند.
14. نتيجه: فاصله طبقاتي باز هم بيشتر شده است، زيرا بحران توانسته پول را از جيب طبقه متوسط بيرون آورده و داخل جيب طبقه مستكبر و اشرافي كند.
مطلب خيلي ساده است:
پايين آمدن ارزش سهام «ضرر» نيست
فروختن سهام در زمان پايين بودن ارزش آن «ضرر» است
دو هفته شاخص بورس منفي بود
دو هفته ارزش سهام پايين آمد
نفروش
دست نگه دار
سمت بازار نرو
اجازه بده تا ترس و هراس از ميان برود
ترس و هراس آدمهاي غيرحرفهاي
مردم را آگاه كن
از اين ماجراي عجيب بورسبازي
همه چيز حل ميشود
بازار دوباره به ثبات باز ميگردد
چيزي كه بورسبازان نميخواهند
آنها در نوسان است كه سود ميبرند
قبلاً مفصل درباره بورس اينجا نوشته بودم
و مطلبي درباره فريب بورس!
*: سلام عليكم خداقوت بسيار عالي بود . مثل هميشه راهگشا و هدايتگر . توفيقات تون روزافزون ان شاء الله 


