به نام خدا

در پارسي‌بلاگموانع طراحي ساختار حكومت ديني ۱۱

يكشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۴:۰۰ صبح

كوته‌نگري در فيزيك
واقعيت يا ماده است و يا انرژي. اين را فيزيك مي‌گويد. تازه آن هم در يك مجموعه بسته. ماده و انرژي مي‌توانند به هم تبديل شوند، ولي در كل افزايش و كاهش ندارند. اصلاً از همين‌جا بود كه مدعي شدند به وجود سياهچاله‌ها. ديدند جايي گرانشي هست كه چيزي در آن‌جا نيست. نتيجه گرفتند كه چيزي در آن‌جا هست كه ديده نمي‌شود. وگرنه كه سرعت بسط كهكشان‌ها و دور شدن اجرام سماوي از هم بيشتر بايد مي‌بود. نمي‌پذيرند كه لحظه‌ به لحظه چيزهايي به اين جهان اضافه شود كه قبلاً نبوده است. همه چيز همين‌قدر از ابتدا بوده. واقعيت تا پريروز اتم بود، جسمي نشكن و سفت و صلب كه با قرار گيري در كنار عناصر ديگري مانند خود، اشيا را مي‌ساخت. اتم هم چهار نوع بيشتر نداشت؛ عناصر يعني: يا باد بود، يا آب، يا آتش و يا خاك. ديروز فهميدند اتم هم مي‌شكند. بور گفت: مثل سيارات است. الكترون به دور پروتون و نوترون. ديدند خير، پروتون خودش سه كوارك است. نوترون هم. شرودينگر كه اساساً با پذيرش مباني كوانتومي هايزنبرگ به مدلي از ماده رسيد كه ابري است. الكترون ديگر ذرّه‌اي نيست كه به دور هسته بچرخد. در يك محدوده‌اي هست، همه‌جاي آن، در يك آن هست. دقيقاً همان تناقضي كه فلاسفه ما ممتنع مي‌دانستند. دنبال اين بودند كه چهار نيرو را در يك تعريف واحد بگنجانند. زماني كه معادلات آن واحد شود. نشد كه نشد. نظريه M از كار در نيامد. هاوكينگ گفت: اگر جاذبه ضعيف است، حتماً به خاطر اين‌كه ميلياردها جهان موازي داريم، اين جاذبه خرجِ در كنار هم نگهداشتن اين‌ها مي‌شود. اين نيرو دارد بين جهان‌ها مصرف مي‌شود كه مقدار كمش به ما رسيده. از همين نظريه بود كه به «عدم نياز به خدا» رسيد. دكتر گلشني هم البته از كساني كه نقدي بر اين نظريه دارد. همه اين‌ها يك اثر مهم داشته است: امروز تمامي علوم وام‌دار فيزيك هستند. زيست ما هم از فيزيك بهره مي‌برد. - انسان چيست؟ موجود زنده اصلاً؟ - مجموعه سلول. - سلول چيست؟ - خُب معلوم است ديگر، فيزيك كه بيان كرده، مولكول‌هاي بزرگي از عناصر مهمي مانند: اكسيژن، هيدروژن، نيتروژن و از همه مهم‌تر كربن. مواد آلي را شكل مي‌دهند. - همين؟! - بله همين. - روح چه؟ - ها؟! اين‌ها متافيزيك است. خارج از بحث ماست. - خير. خارج از بحث شما نيست. داخل در بحث شماست. شما انكار هر چيزي را مي‌كني كه فيزيك نپذيرد. وقتي انسان با نيروي عضلات حركت مي‌كند، اين نيرو از يك واكنش شيميايي حاصل مي‌شود، تريگر يا ماشه آن هم سديمي كه در آكسون‌ها تغيير موقعيت مي‌دهد، تا يك پالس الكتريكي را داخل نورون منتقل سازد، دندريت‌ها هم با مولكول‌هاي ناشي از واكنش شيميايي، از نوروني به نورون ديگر، شوخي نكن برادر، تو منكر روح هستي، نه بي‌تفاوت نسبت به آن. فيزيك تو ديگر علم نيست، فلسفه شده، ايدئولوژي است. ببين چطور فيزيكدانانت دارند درباره هستي و واقعيت نظريه‌پردازي مي‌كنند؟ كاري كه قبلاً ارسطو و افلاطون مي‌كرده‌اند.
اين گاف بزرگ، اين گَپ، اين شكاف ميان نظريات فيزيك و واقعيتي كه دين‌داران به آن باور دارند، قابل اغماض و چشم‌پوشي نيست. با اين مبناي علمي كه فيزيك داعيه‌دار آن است نمي‌شود حكومت الگوي ديني و الهي تأسيس و طراحي كرد. ضرورت تحوّل در فيزيك در مسير طراحي ساختار حكومت انكارناپذير است.
مجموعه پژوهش‌هايي لازم است در نظر گرفته شود تا فيزيك ماده‌بنياد و ماترياليست را نقد كرده و مباني جديدي براي آن بيابد. اذعان شود كه بدون تحوّل در فيزيك قطعاً نمي‌توان علوم انساني اسلامي توليد كرد و به طرح حكومت بر مبناي دين رسيد.

افسرده شده است. از نزديكانش فوت كرده، فشار عصبي اثر كرده. نزد روان‌پزشك مي‌رود. سيستم عصبي و رفتار مغز را تحليل مي‌كند. MRI مي‌گيرد، يعني تصويري مغناطيسي از فعاليت‌هاي مادي مغز. - ترشّح فلان ماده شيميايي در فلان موضع از كورتكس مغز سبب شده حالت اندوه بر شما عارض شود. اين دارو را كه مصرف كني، آن را خنثي مي‌كند و افسردگي رفع مي‌شود! پزشكي كه به روح اعتقاد ندارد، در علم خود يعني، شايد نماز هم بخواند، اين پزشك مفروضات علمي خود را از فلسفه هستي‌شناسي روز گرفته است؛ فيزيك! - برادر! اين خودرويي كه ساختي، آيا در مكانيك و حركت آن تفاوتي حاصل مي‌شود، اگر بسم‌الله بگويم بعد روشن كنم، يا بدون بردن نام خدا استارت بزنم؟! - چرا شعر مي‌گويي؟! من خودروسازم، ماشين ماشين است ديگر. بردن نام خدا كه در علم مكانيك تأثير نمي‌كند. اگر روشن نشد، حتماً مشكل از سيستم سوخت‌رساني يا برق بوده. - تا به حال بررسي كرده‌اي؟! هزار خودرو را با نام خدا روشن كني، هزار تا را نه. ببيني كارآيي كدام بيشتر است؟ - نه! - معلوم است كه نه! اين مطلب حتي در فرضيات تو هم جايي ندارد، چه برسد به آزمون. ولي من باور دارم كه وقتي نام خدا را ببرم، تغييراتي در رفتار خودرو اتفاق مي‌افتد. آيا مي‌تواني اين تغييرات را بررسي و ارزيابي كني و در طراحي خودروي خود لحاظ نمايي؟!

نتيجه‌گيري: با اصالت ماهيت، با اصالت وجود، با فيزيك روز، نمي‌شود علومي توليد كرد كه مواد اوليه طراحي حكومت ديني را تأمين كند. با فقه فردي و اصول فقه موجود هم نمي‌توان مباني ديني مورد نياز براي طراحي حكومت ديني را از منابع، استنباط و استخراج كرد. همه اين نيازها و ضروريات را بايد در طرح‌هاي تحقيقاتي ببينيم و ملاحظه كنيم.

نُفوّض أمرنا إلي الله؛ إنّ الله بصيرٌ بالعباد


مطلب بعدي: نامه مرحوم سيدمنيرالدين حسيني الهاشمي به امام ره مطلب قبلي: موانع طراحي ساختار حكومت ديني ۱۰

نظرات

*: ????جمعه ۲ آذر ۱۳۰۳ - ۷:۰۶ صبح
پاسخ: از لطف و توجه شما سپاسگزارم.
بازگشتنسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ شايد سخن حق سال نشر19نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس سال برچسب‌ها35نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس برچسب بيشترين نظر34نوشته‌هاي وبلاگ با بيشترين تعداد نظر مجموعه‌نوشته‌ها27پست‌هاي دنباله‌دار وبلاگ
صفحه اصليبازگشت به صفحه نخست سايت نوشته‌ها986طرح‌ها، برنامه‌ها و نوشته‌ها مكان‌ها75براي چه جاهايي نوشتم زمان‌ها30همه سال‌هايي كه نوشتم جستجودستيابي به نوشته‌ها از طريق جستجو وبلاگ1393با استفاده از سامانه پارسي‌بلاگ نماها2چند فيلم كوتاه از فعاليت‌ها آواها10تعدادي فايل صوتي براي شنيدن سايت‌ها23معرفي سايت‌هاي طراحي شده نرم‌افزارها36سورس نرم‌افزارهاي خودم معرفي6معرفي طراح سايت و آثار و سوابق كاري او فونت‌هاي فارسي60تعدادي قلم فارسي كه معمولاً در نوشته‌هايم استفاده شده است بايگاني وبلاگ1387نسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ خاندان موشّحبا استفاده از سامانه شجره‌ساز خاندان حضرت زادبا استفاده از سامانه شجره‌ساز فروشگاهدسترسی به غرفه محصولات فرهنگی
با اسكن باركد صفحه را باز كنيد
تماس پيامك ايميل ذخيره
®Movashah ©2018 - I.R.IRAN