رفته بوديم انديشه اسم بنويسيم
متوسطه دوم
من و سيداحمد
همان اواسط تابستان
گفت: نميشود
مدير گفت
از اداره اجازه نداده بودند امسال دهم ثبت نام كند
ولي مدير موافق بود
علاقه داشت امسال دهم رياضي بگيرد
پيشنهاد داد تا از اداره بخواهيم
رفتيم اداره
من و سيداحمد
با معاون متوسطه دوم صحبت كرديم
اصلاً قبول نكرد
دليل هم داشت:
يك مدرسه جديد در حال ساخت است
تا يك ماه ديگر تمام ميشود
همه دهمها را ميخواهيم آنجا بفرستيم
رفتيم ثبت نام
اسم مدرسه ناراحتم كرد:
سراي ايراني!
كم تبليغش را ديدهايم؟
حالا مدرسهاش هم!
آن هم مايي كه اساساً با اين مظاهر نظام سرمايهداري مخالف
من سر خيابان بروم گرانتر جنس بخرم
حاضر نميشوم از اين شركتهاي زنجيرهاي
اينهايي كه ذاتِ تورّمزا دارند
اقتصاد را ميبلعند
مونوپولي و انحصارگرايي
مدرسهها كه شروع شد
پيام فرستادند كه فلان مبلغ بياوريد
من كمتر فرستادم
نامهاي هم در كنارش
تند و محكم
انگار كه مخاطبم خود آن برادراني باشد كه سراي ايراني را تأسيس كردهاند
امروز براي گرفتن كارنامه نوبت اول رفتم
مدير اصرار داشت با من صحبت كند
سر آن نامهاي كه نوشته بودم:
- باور ميكنيد ما 20 ميليون تومان از جيب داديم
براي ماژيك و اقلام مصرفي
هنوز حتي اداره هم يك ريال به ما پول نداده
من اما دوباره با توپ پُر
خب مگر سراي ايراني باني اين مدرسه نيست؟!
اسم خودش را هم كه گذاشته
نگفته اسم پدرش را بگذارد
حداقل به اسم آزمون
يا اسم شهيدي
مثل مدارس شهيد هندوئيان
قشگ اسم مغازه و دكّانش را گذاشته كه چه؟!
كه تبليغ كند ديگر
غير از اين كه نيست!
مدير اما اينطور گفت:
- آموزش و پرورش يك قانوني دارد
اگر يك نفر نصف هزينههاي ساخت مدرسه را بدهد
ميتواند اسم آن را انتخاب كند
سراي ايراني تمام هزينههاي اين مدرسه را نداده
فقط در همان حدّ نصف
باقي را خود آموزش و پرورش هزينه كرده است!
نظام سرمايهداري اينطور است
كاپيتاليسم
مبتني بر انحصار
مونوپولي
همان بازي كه در ايران به اسم ايروپولي ترجمه شد
بعد هم روپولي
و بعد هم هزار اسم ديگر
اسم واقعي آن مونوپولي است
يعني انحصار
يعني چرا ديگران تجارت كنند، وقتي من تجارت ميكنم؟!
وقتي من هستم در بازار، ديگران چرا باشند؟!
من تمام نياز بازار را تأمين ميكنم، خب ديگران بيايند كارگر من بشوند!
اگر هزار خُردهفروش لوازم خانگي در كشور هست
من يك شركت بزرگ ميزنم
با حمايت بانك
با وامهاي هنگفت
وقتي خُردهفروشها به مرحله فروپاشي و ورشكستگي رسيدند
مغازه را ببندند
بيايند در فروشگاه من
من همهشان را استخدام ميكنم
تجربه هم كه دارند
بشوند فروشنده من
اين يعني مونوپولي
از ركنهاي مهم نظام اقتصاد غربي!
با مدير همدردي كردم
عذرخواهي هم
به خاطر بياطلاعيام
گفتم نام سراي ايراني مرا برآشفت
وگرنه با شما كه دشمني ندارم
سيصد هزار تومان را پرداخت كردم
كارنامه را گرفتم و زدم بيرون
در فكر آينده
در فكر اينكه چطور دُم اينها را بچينيم
تازه همين امسال كه چند هكتار هم در تهران دكان زدهاند
يك سراي بينظير هم در قم راه افتاده
شهر لوازم خانگي هم
عين سه هيولا
سه هيولا كه آمدهاند تمام بازار را ببلعند
مثل والمارت آمريكا!
قال امام القَوم (ع): «لِكُلِّ مُقْبِلٍ إِدْبَارٌ، وَ مَا أَدْبَرَ كَأَنْ لَمْ يَكُنْ» (نهجالبلاغه، ح152)
هر بختيارى را بختبرگشتنى است، و آنچه برگشت، پندارى نبوده و نيست. (ترجمه شهيدي)
توضيح: هر جا كه دنيا به كسي روي كند، قطعاً يك روز هم از او روي بر ميگرداند. وقتي روي برگرداند، طوري آن بخت و اقبال محو ميشود كه گويا اصلاً از اول هيچ نبوده است!