شرح چرخه تزايدي فاصله طبقاتي
فاصله طبقاتي كه ايجاد شود، زياد شود، ثروتمندان پيوسته تجليل و تمجيد ميشوند، از سوي مردم، رسانهها و خواصّ. خدمات مهم و اصلي در اختيار آنها قرار ميگيرد و از همه مواهب اجتماعي برخوردار. در سوي ديگر، مستضعفين مدام تحقير ميشوند، از سوي خانواده، خويش و قوم، اطرافيان، رسانهها و حتي دولت. همين كه يارانه و سوبسيد ميدهند، تحقير از همينجا شروع ميشود؛ خدمات اجتماعي مانند: بهزيستي و كميته امداد. اينها براي رهايي از تحقير دنبال كسب ثروت ميدوند و حرصشان به دنيا پيوسته زياد ميشود. آنها نيز وقتي با مراجعه بيش از پيش فقرا و نيازمندان مواجه ميشوند، دستهايي كه سمتشان دراز است، نگاه آرزومندانهشان را كه ميبينند، خود را عقب ميكشند و خصلت خساست و بُخل در آنها بيشتر و بيشتر ميشود. بدينترتيب فاصله فرهنگي هم به تبع فاصله طبقاتي افزايش يافته و دزدي و تجاوز را آسانتر ميكند. احساس همبستگي عاطفي و اجتماعي ميان طبقات از دست رفته و براي فقير دزدي از غني سادهتر به نظر ميرسد. افزايش جرم ايجاد ناامني ميكند و براي جلوگيري از درگيريها، اغتشاشات و جرمها و جنايتها از طرفي بايد پليس تقويت شود و از سوي ديگر فرهنگ و اخلاق تقويت شود. اخلاقي كه در اين زمينه ترويج داده شده و توصيه ميگردد حفظ آرامش و پذيرش حقارت و ظلم است. بهترين نمونه براي آن مذاهب ساختگي هندوستان است كه ظلم استثماري انگليس را توجيه ميكرد. نيروي پليس و نيروي رسانهاي دست به دست هم فضايي را فراهم ميآورند كه حاكميت به سمت استبداد پيش رود و با عدم پاسخگويي و كاهش شفافيّت، رانتخواري را براي ثروتمندان سادهتر و فراوانتر سازد. اين رانت مدام بر ثروت آنها ميافزايد؛ ثروتي كه از كام فقرا بيرون كشيده ميشود و آنها را هر روز بيچيزتر ميكند. پس فاصله طبقاتي بيشتر شده و در حلقهاي فزاينده در ميغلتد.
روش جلوگيري از فرايند تزايدي چرخه
هنگامي كه با يك چرخه بيپايان مواجه باشيم، تأثير و تأثّري كه همواره خود را تقويت ميكند و افزايش تصاعدي مييابد، بايد ابتدا موانعي براي تأثيرات زنجيرهاي ايجاد كرد، مانند رآكتورهاي هستهايي كه با غلافهايي ارتباط ميلههاي سوخت را قطع ميكنند، غلافهايي كه مانع حركت نوترونها هستند. اولين گام اين است كه تا ميشود مانع تجليل و تشويق ثروتمندان شويم، چون مانع تحقير فقرا كه نميتوان شد. آنها را هر طور كه حمايت كني خود نوعي تحقير است. از قويتر شدن پليس بايد جلوگيري كرد. قوانين نبايد به سمتي رود كه دست پليس را بازتر كند. افزايش نظارت بر پليس و كاهش اقتدار آن اگر چه امنيت را كاهش ميدهد، ولي تأثير اين كاهش امنيت بر مستكبرين بيشتر است تا مستضعفين. اين نكته اگر چه دليلي بر فرار سرمايه از كشور دانسته ميشود، ولي مانع بزرگي براي افزايش فاصله طبقاتيست. به جاي رواج فرهنگ مدارا با ظلم، رسانهها و خواصّ بايد تأكيد بر مطالبهگري كنند. قوه قضائيه بايستي شكايت از حاكميت را ساده كند. هر فردي به راحتي بتواند عليه هر ارگان دولتي و حاكميتي شكايت تنظيم كند و پيگيري شود. مديران تحت تعقيب قانوني قرار بگيرند. با تأكيد رسانهها بر شفافيت و افزايش پرسشگري از مسئولين، استفاده از رانت براي ثروتمندان سختتر خواهد شد و همه اين امور مانند ترمز از سرعت افزايش فاصله طبقاتي خواهد كاست، اگر چه آن را كاهش نخواهد داد. بيشتر بار اين مسئوليتها هم بر عهده خواص؛ نخبگان حوزوي و دانشگاهي، سلبريتيها، خبرنگارها و خبرگزاريهاست، يعني رسانه.