سال 99 بود
ايدهاي رسيد
كارت بازي خودرو
اينجا ماجرايش را نوشتم
رفتيم و چاپ كرديم و براي فروش
با بچهها
از ابتدا قرار بود كه سودش مال خودشان
سرمايه از من
اين نتيجه كار
پس از دو سال:
قرار بود هزار نسخه چاپ شود
تعدادي خب پـــِـرتي داشت
خراب يعني
از چاپ رو كه به چاپ پشت رفت
بعضي نابود
در مسير تستهاي اوليه
باقي را كه فروختيم
945 عدد شد
ابتدا قيمت را 10 هزار تومان گذاشتيم
بعد كمي بيشتر
بعضي را دسته كرديم
پنجتا اگر با هم بخرد دانهاي 7 حساب شود
تخفيفهاي مختلف
همه فروشها را ثبت كرده
تا «امين» باشم
براي سودي كه قرار بوده به آنها برسد
به فرزندانم
و گزارش را به آنها ارائه كردم
بسيار دقيق
چيزي شبيه به اين:
اعتماد مهم است
با گزارش كامل به دست ميآيد
صاحب كار
كارفرما
كسي كه حقي از او در بين است
«بايد» بداند
كامل هم
اين در همه جا هست
در «جامعه» بيشتر
مشكل ما همين
خيلي از امور نميدانيم
ما مردم يعني
بايد بدانيم و مطلع باشيم
من نگران اعتماد فرزندانم بودم
در فروش همين كارتهاي بازي خودرو
پس همهچيز را نوشتم
جزء به جزء
و در اختيارشان
تا حرف و حديثي نباشد
حتي به ذهنشان هم خطور نكند
اعتماد مهمترين ركن در روابط اجتماعيست!
قال مُنْجِز الْوَعْدِ (ع): «أَلَا وَ إِنَّ إِعْطَاءَ الْمَالِ فِي غَيْرِ حَقِّهِ تَبْذِيرٌ وَ إِسْرَافٌ وَ هُوَ يَرْفَعُ صَاحِبَهُ فِي الدُّنْيَا وَ يَضَعُهُ فِي الْآخِرَةِ، وَ يُكْرِمُهُ فِي النَّاسِ وَ يُهِينُهُ عِنْدَ اللَّهِ؛ وَ لَمْ يَضَعِ امْرُؤٌ مَالَهُ فِي غَيْرِ حَقِّهِ وَ لَا عِنْدَ غَيْرِ أَهْلِهِ، إِلَّا حَرَمَهُ اللَّهُ شُكْرَهُمْ وَ كَانَ لِغَيْرِهِ وُدُّهُمْ، فَإِنْ زَلَّتْ بِهِ النَّعْلُ يَوْماً فَاحْتَاجَ إِلَى مَعُونَتِهِمْ، فَشَرُّ خَلِيلٍ وَ أَلْأَمُ خَدِين.» (نهجالبلاغه، خ126)
بدانيد كه پرداخت مال در غير موردش تبذير و اسراف است، و اين كار شخص را در دنيا سر بلندى مى دهد ولى در آخرت موجب سر شكستگى است، او را در ديده مردم با ارزش اما نزد خداوند خوار مى كند. كسى مالش را در برنامه غير حق و نزد غير مستحق صرف نكرد مگر اينكه خداوند او را از سپاسگزارى همان مردم محروم كرد، و محبّتشان متوجه غير او گشت، و اگر روزى قدمش بلغزد و به يارى آنان نيازمند شود همان مردم بدترين دوست و پست ترين رفيق خواهند بود. (ترجمه انصاريان)