زياد به خودش افتخار ميكرد
فخر ميفروخت
اخيراً
هي حرفش را ميزد
مدام كنار ديوار
ديوارِ قد
ما خُب اندازه ميگيريم
قد همه را
اينجا نوشته بودم
يك ديوار اختصاص داديم
مدتي عجيب شده
و غريب حتي
ناگهان
در همين چند ماه
سيداحمد ركورد زده
خيلي
ذوق كرده
مدام دستش كنار سرش
با برادر و خواهرش مقايسه
كه چه؟
بلندتر است!
نياز به توضيح داشت
اقدامي تربيتي:
ببين سيداحمد!
نعمتهاي خدا را به خودت نسبت نده
كاري كه از ما نيست
شايسته تشويق نيست
شايسته تنبيه هم
اگر مريم از تو كوتاهتر
اگر قدش به مادرش رفته
كارِ خداست
خالق اوست
مربوط به خودش نيست
اگر قد تو اينقدر
باز هم همين
مربوط به خودت نيست
افتخار ندارد
افتخار مربوط به «اختيار» است
اگر اختيار نباشد
افتخار نيست
كار ديگران
افتخارش هم براي ديگران
راستي
خداوند حساس است
اگر كسي به خودش ببالد
خودخواهي
خودشيفتگي
هواي نفس
نسبت به انسانهايي كه دوستشان دارد
نجاتشان ميدهد
ميداني چطور؟
آنچه از او دورشان كرده را ميگيرد
ميگيرد تا نزديك شوند
به خودش
رها شوند
از شرك
از بتپرستي
از نفسپرستي
به اين فكر كن
در كمتر از چند ثانيه
در يك لحظه
حادثه در كمين
ممكن است تا آخر عمر روي ويلچر بنشيني
آنوقت مريم از تو بلندتر خواهد بود
نه؟!
مراقب باش ديگران را نيازاري
با فخرفروشيهايت!
قال اُذُن الله الواعيه (ع): «أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّمَا أَنْتُمْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ فِيهِ الْمَنَايَا، مَعَ كُلِّ جَرْعَةٍ شَرَقٌ وَ فِي كُلِّ أَكْلَةٍ غَصَصٌ، لَا تَنَالُونَ مِنْهَا نِعْمَةً إِلَّا بِفِرَاقِ أُخْرَى، وَ لَا يُعَمَّرُ مُعَمَّرٌ مِنْكُمْ يَوْماً مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا بِهَدْمِ آخَرَ مِنْ أَجَلِهِ» (نهجالبلاغه، خ145)
اى مردم! شما در اين جهان هدفى هستيد در برابر تيرهاى مرگ كه يكى پس از ديگرى به سوى شما پرتاب مى شود، همراه هر جرعه اى بيم گلوگير شدن است. و با هر لقمه اى بيم گرفتن راه نفس، به هيچ نعمتى از دنيا نمى رسيد، جز اين كه نعمت ديگرى را از دست مى دهيد. و هيچ كس از شما يك روز عمر نمى كند، مگر اين كه از جمع زندگى وى يك روز كاسته مى شود. (ترجمه مكارم)