[تصوير بزرگ]
قبلاً اشاره كرده بودم
اينجا
اينكه
يك ديوار براي اندازهگيري داريم
از وقتي كوچك بودند
از وقتي توانستند بايستند
يك تصوير جالب هم درست كرديم
از چند وقت پيش
به ديوار نصب
اينجا
جذابتر
ماندگارتر هم
خب طبيعي بود
بلندتر بودن سيده مريم
بعد هم سيداحمد
و در انتها
شكي نيست كه بايستي سيدمرتضي ميبود
مدتها اينچنين
اما تغييرات اخير
تغييرهايي متفاوت
آنچه ميتواند آينده را تغيير دهد
سيداحمد از سيده مريم بالاتر رفته
بلندتر شده
شايد فعلاً يك سانتيمتر
ولي
شيبي در پيش
آيندهاي چه بسا خيلي بلندتر
و اما سيدمرتضي
مشتق نمودار او را اگر حساب كني
شيب را
سرعت تغيير را
اساساً خيز برداشته
يك جور خاصّي
طوري كه اگر بر همين منوال بماند
سيداحمد را هم پشت سر خواهد گذاشت
رقابتي تنگاتنگ
مسابقهاي پابهپا
خودشان هم جدّاً پيگير
مدام ميايستند و محاسبه ميكنند
و نگران
مريم: «بابا چرا رشد قدّ من كم شده؟»
- ببين دخترم!
پزشكان ميگويند وابسته به ژنتيك است
تابع آن
و گرنه از نظر كلسيم
خب هر سه شما روزي سه ليوان شير مينوشيد
مساوي با هم
و پرسش بعدي:
«چرا قدّ من بايد به اون زنه بره؟»
- انتخاب ژنها دست ما نيست كه
بالاخره اينطور تقدير شده
از ما كه كاري بر نميآيد
اما
يك چيز خيلي مهم است
فهم يك چيز
فهم اينكه
«ما فقط مسئول اتفاقاتي هستيم كه با اختيار خود انجام دادهايم»
اصلاً به ما ربطي ندارد
آنچه خارج از اختيار ماست
كارهايي كه
ديگران مسئول آن هستند
ما نبايد پاسخگوي آن باشيم
اين مهم است
دركِ اختيار
دامنه و قلمرو آن
فهم عدم مسئوليت
نسبت به آنچه خارج از گستره اختيار ماست
خيليها را ديدهام
خيليها را ديدهايم
ميبينيم
از ظاهر خود مثلاً ناراحت
رضايت ندارند
ناراضياند
اين نادرست
فكر كردن به اين موضوعات اصلاً
انسان اگر خود را بشناسد
جايگاه خود را
موقتي بودن اقامت در دنيا را
بفهمد اگر
نگران نخواهد شد
اضطراب به دور
نسبت به آنچه كه سهمي در آن ندارد
نگراني لازم است
ترسيد بايد
نسبت به چه؟
به آنچه خودمان عمل ميكنيم
نسبت به آنچه در حوزه اختيار ما قرار گرفته است
جاييست كه پيوسته بايد نگريست
مضطرب بود و مراقبت كرد
جاييكه ما مسئول آنايم
و بايد پاسخ بدهيم!
قال ابواليَتامي والمساكين (ع): «اتَّقُوا اللَّهَ تَقِيَّةَ مَنْ شَمَّرَ تَجْرِيداً وَ جَدَّ تَشْمِيراً، وَ كَمَّشَ فِي مَهَلٍ وَ بَادَرَ عَنْ وَجَلٍ، وَ نَظَرَ فِي كَرَّةِ الْمَوْئِلِ وَ عَاقِبَةِ الْمَصْدَرِ وَ مَغَبَّةِ الْمَرْجِعِ» (نهجالبلاغه، ح210)
از خدا بترسيد، ترسيدن وارسته اى كه دامن به كمر زده و خود را آماده ساخته، و در فرصتى كه داشته كوشيده و ترسان به راه بندگى تاخته و نگريسته است در آنجا كه رخت بايدش كشيد و پايان كار و عاقبتى كه بدان خواهد رسيد. (ترجمه شهيدي)