رفتيم قنادي گل لاله
نداشت
رفتيم مهدي
گفت بعدازظهر ميآورد
پرسيدم: بريم داغداغ؟
سيدمرتضي مخالف بود
پس رفتيم كندو
براي خريدن كيك
امروز روز تولد بود
تولد دو انسان بزرگ
متعجب شدم
همهمان
يك كيك كوچك
كوچكترين كيكي كه ميشد تصوّر كرد
60 هزار تومان
شايد اگر خودم بودم ميخريدم
ولي بچهها مخالفت كردند:
خيلي گران است!
- برگرديم خودم ميپزم
وقت زياد نبود
پيشبيني نكرده بودم
اين شد كه يك كيك خانگي ساده پختم
البته نه كه خيلي ساده
كمي آتشفشاني!
كيك را برش دادم
وسط آن شمع
بدون خامهكشي
ولي خوشمزه
حداقل نظر بچهها كه اين بود
شايد هم ملاحظه مرا كرده بودند :)
ياد كيك سيدمرتضي افتادم
هفته پيش
وقتي گفت:
يه ايده براي تزيين كيك دارم
مريم كه يه روز كيك پخت تزيينش با من
- چرا يه روز؟
چرا مريم؟
خودت همين الآن يكي بپز و تزيين كن!
خيلي زحمت كشيد
از صفر تا صد
كيك را خودش پخت
تزيين را هم خودش
كار مريم هم حرف نداشت
دو هفته پيش
معلم ورزش خواسته بود
نقاشي يا كاردستي
يك اثر هنري
و مريم تصميم گرفت كيك بپزد:
اين يعني شاگردان از استاد بهتر شدهاند!
امروز هم گذشت
و ما جشن كوچكي گرفتيم
در كنار هم
اگر چه با يك كيك ساده
همراهي با شادي اهل بيت (ع)
شادي تمامي فرشتگان
تولد رسول مكرّم اسلام (ص)
و امام جعفر صادق (ع)
قال خليفةالله(ع): «فَإِنَّ اللَّهَ لَمْ يَقْصِمْ جَبَّارِي دَهْرٍ قَطُّ إِلَّا بَعْدَ تَمْهِيلٍ وَ رَخَاءٍ، وَ لَمْ يَجْبُرْ عَظْمَ أَحَدٍ مِنَ الْأُمَمِ إِلَّا بَعْدَ أَزْلٍ وَ بَلَاءٍ، وَ فِي دُونِ مَا اسْتَقْبَلْتُمْ مِنْ عَتْبٍ وَ مَا اسْتَدْبَرْتُمْ مِنْ خَطْبٍ مُعْتَبَرٌ» (نهجالبلاغه، خ88)
خداوند سركشان هيچ روزگارى را درهم نشكست مگر پس از مهلت دادن و آسايش، و شكستگى هيچ امتى را جبران ننمود مگر بعد از تنگنايى و سختى و رنج، و در سختى هايى كه به سوى آن مى رويد، و در حوادثى كه پشت سر گذاشتيد عبرتهاست. (ترجمه انصاريان)