فرموديد: «شاخه هاي مكانيك جامدات، ، هيدروديناميك در مورد مايعات و آئروديناميك در مورد گازها از فيزيك را ملاحظه نماييد. جسم جامد يا مايع يا گاز را كاملا پيوسته لحاظ مي كنند و رفتار آن ها را توصيف مي كنند. به خوبي هم رفتار ماده را پيش بيني مي كنند.»
در گذشتههاي بسيار دور
در نجوم قديم
زمين را مركز عالم تصوّر ميكردند
و خورشيد و ماه و چند كوكب ديگر را
سياره خوانده
معتقد بودند به دور زمين ميچرخد
و جالب اينكه
تمام محاسبات آنها هم جواب ميداد و درست بود
يعني به خوبي مقارنات سيارات و طلوع و غروبشان را حساب ميكردند
تقويمهاي دقيق ميساختند
بدون كوچكترين اشتباهي
اين را امروز نيز منجّمين معترف هستند
زيرا
حركت نسبي است
چه زمين را متحرّك فرض كني و خورشيد را ثابت
و چه خورشيد ثابت و زمين متحرّك
نتيجه محاسبات تفاوتي نميكند!
بله
ما اگر جسم جامد را پيوسته لحاظ كنيم
در محاسبات ماكرو تغييري نميبينيم
اما
آيا واقعيت اين است؟
چطور ميتوانيم ماده را پيوسته و بسيط توصيف كرد؟
در واقعيت يعني؟
البته
همين را وقتي برويم در محاسبات ميكرو
نزديك بشويم به اتفاقات شگفت آفرينش
مثلاً وضعيتي كه «ژله» دارد
يا «آرد ذرّت» وقتي با آب مخلوط ميشود
اتفاقات غيرمتعارفي روي ميدهد
آنجا ديگر حوادث در حدّ روابط ميان مولكلولهاست
نميشود پيوستگي لحاظ كرد
مجبوريم مثلاً كشش سطحي آب را با پيوند هيدروژني توضيح دهيم
بدون آن
نميتوانيم تفاوت آب با روغن را مثلاً توضيح دهيم
ما با لحاظ و تصوّر و فرضيات كار نداريم
در فلسفه
وقتي ميخواهيم واقعيت را بشناسيم
بايد دنبال حقيقت ساختار اشياء باشيم
البته كه در يونان باستان نيز ماده را بسيط ميدانستند
منجنيق و كشتي هم با آن ميساختند
ارشميدس هم با همين لحاظ پيوستگي قوانين شناورسازي را كشف كرد!
فرموديد: «وجود سفيدي، نازل شده ي وجود قند است... قند در مرتبه ي صورت معدني و سفيدي در مرتبه ي صورت عنصري است... دو وجودي كه هم مرتبه نباشند مي توانند در يك مكان باشند»
ببينيد
دقت بفرماييد
به كار بردن كلمات آسان است
كنار هم چيدن مفاهيم
اين را هر انساني ميتواند
اما
تفاوت فيلسوف و فيزيكدان
با مردم عادي
در چينش «معنادار» آنها در كنار هم است
اينكه ما بگوييم «وجودهاي هممرتبه»
خب
سپس؟
بعدش چه؟
اصلاً «مرتبه» يعني چه؟
وجود را فرض كه تعريف كرديم
يعني «بودن» و «هستي»
خب
مرتبه وجود چه معنايي دارد؟
مگر بودن مرتبه دارد؟
اين تعريف جدا ميخواهد
بايد بتوانيم آن را ابتدا شرح داده و توصيف كنيم
به نحوي كه
واقعي باشد!
[ادامه دارد...]