«جيغ بايد درمان شود»
جيغ طبيعيست
راه ارتباطي خردسال است
وقتي آسيبي ميبيند
بعد از مرحله نوزادي
بعد از مرحله گريه
همه كودكان هم يك دوره دارند
دورهاي كه جيغ ميكشند
اين اشكالي ندارد
اما نبايد ادامه پيدا كند
جيغ بايد پايان يابد
بماند براي شرايط خاص
شرايطي كه ناگزير به آن باشد
«چون جيغ كشيدي نميتونم برات بخرم!»
به همين سادگي
بايد بفهمد كارآمد نيست
بايد تجربه كند كه نميشود
وقتي جيغ فايده نرساند
ترك ميكند
توضيح هم خوب است
وقتي بزرگتر شوند
وقتي بفهمند
اگر هنوز جيغ ميكشد:
- جيغ يك ابزار ارتباطيست پسرم
اما
براي اطلاعرساني خطر است
وقتي آتش گرفتهاي
وقتي دستت قطع شده است
وقتي زيرا كاميون رفتهاي
تا همه بفهمند و به دادت برسند
اما
اگر بيهوده استفاده كني
در غير جاي خودش
ميشوي چوپان دروغگو
جيغت بيارزش ميشود
ديگر وقتي نياز به كمك داري هم كسي به دادت نميرسد
جيغ را براي امنيت خودت نگه دار!
اثر دارد
من امتحان كردم
داشت
وقتي كودك را توجيه كني
منطقي صحبت كني
قبول ميكند
لجباز نميشود
اما اگر شده
اگر جيغ كشيده و عادت كرده
اين نياز به «درد» دارد
تا عادت را ترك كند
البته دردي كه مبتني بر قانون باشد:
- پسر گلم!
براي اينكه ديگر جيغ نكشي
ما يك قانون داريم
هر بار كه جيغ بكشي من مجبورم يك نيشگون از تو بگيرم
ببخشيد ديگه
چارهاي ندارم
و گرنه همينطور جيغجيغو بزرگ ميشي
و هر جا باشي
مردم را آزار ميدهي
من مسئول تربيت تو هستم
و ناگزيرم رفتار تو را اصلاح كنم!
دو سه بار هم پيش ميآيد
ناخودآگاه ميكشد
مربّي هم فوراً تنبيه ميكند
دردش ميگيرد
ياد ميگيرد
عادت ترك ميشود
اينبار وقتي ناخودآگاه جيغش ميگيرد
خودآگاهش جلويش را ميگيرد
به همين سادگي!
جيغ دليل دارد
كودك چيزي خواسته كه فراهم نشده
اگر حقش بوده
بايد به حقش برسد
ظلم بوده
بيعدالتي
به يكي داده به ديگري نه
احساس ظلم او را به جيغ كشانده
گاهي هم زيادهخواهيست
ميخواهد زور بگويد
اگر عدالت باشد
جلوي زورگويي هم گرفته بشود
كودك دليلي براي جيغ نبايد داشته باشد
من اين كارها را كردم
كودكان من نيز تجربه كردند
مثل همه كودكان ديگر
جيغ را
وقتي چيزي خواستند
جيغ كشيدند
در دوره جيغ
اما
جيغ بايد درمان شود
اين را باور داشتم
پس يك به يك درمانشان كردم
اجازه ندادم ادامه پيدا كند
برطرف شد
خيلي زود
اگر تلاش كنيم ميشود
يك كودك پر جيغ را هيچكسي دوست ندارد
اصلاً آخر و عاقبت هم ندارد!
[ادامه دارد...]