تقصير كتابخانه است
اهل مطالعه شدهاند ديگر
كارش نميتوان كرد
هر هفته
پنجشنبهها
تا كتابخانه آيةالله خامنهاي قم
كمي دور
اما كامل
خيلي مفصل براي كودكان
هر هفته كتاب ميگيرند
مريم با يك صفحه باز از كتاب آمد
نشانم داد و با ناراحتي گفت:
«اينجا نوشته مرد ميتونه زنشو بزنه!»
حق داشت
شگفتزده شده بود
در فضايي رشد كرده كه تنبيه محدوديت زماني داشت
فقط تا قبل از سن به حرف آمدن
زير يكسالگي
از كودكي بهشان گفته بودم
بارها و بارها
تنبيه فقط براي كودكانيست كه حرف زدن را ياد نگرفتهاند
ارتباط از طريق گفتگو را نميدانند
اين را ميدانست
حالا چيز عجيبي ميديد
چطور ميشود كه مرد اجازه داشته باشد زنِ خود را بزند؟!
بايد توضيح ميدادم
وقتش رسيده بود
اگر نرسيده بود كه نميپرسيد
هر «اطلاعي» وقتي دارد
دانستنش
ياد گرفتن و ياد دادنش
يك روز از «خدا» ميپرسند:
چيست و كجاست؟
روزيست كه كودك بايد خدا را بشناسد
امروز هم اگر اين سؤال را پرسيده
يعني وقتش رسيده
و اگر به موقع پاسخ قانعكنندهاي دريافت نكند
دير ميشود
سؤال تهنشين ميشود و شايد فراموش
براي مدتي
ولي بعدتر
در بزرگسالي
عقده ميشود و بيرون ميزند و خراب ميكند
محيط زندگي فرد را
بايد جواب ميدادم
مفصّل هم
طوري كه بفهمد و قانع شود
طوري كه حق را بگويم و ساده هم
كودكانه كه نه
در حدّ يك نوجوان دبيرستاني
- ببين مريم جان
اول تو بهم بگو چرا مردم ازدواج ميكنند؟
از فلسفه ازدواج شروع كردم
مگر راه ديگري هم دارد؟!
وقتي بحث از موضوع تازهاي ميكنيم
تا خودِ موضوع روشن نباشد
نميشود از جزئيات سخن گفت
از عوارضِ موضوع
نميدانست
حق هم داشت
و ادامه دادم:
- تصوّر كن يك شركت را
فردي تأسيس ميكند
ميخواهد كالايي توليد كند
مثلاً يك خودرو
حالا دنبال متخصص است
كسي كه بتواند خودرو بسازد
اولي ميشود سرمايهگذار
دومي هم طراح و توليدكننده و مجري طرح
اينها با هم قرارداد امضا ميكنند
هر طرف چيزهايي را متعهد ميشود:
«من تعهد ميدهم تا پايان اين پروژه هزينه زندگي تو را تأمين كنم، دستمزد يعني»
«من هم متعهد ميشوم از اول تا پايان پروژه كار كنم و محصول را به بازار برسانم»
حالا اگر يكي وسطِ كار رها كرد
آيا به ديگري ظلم نكرده؟
اولي ناگهان دستمزد دومي را قطع كند
جاي خواب و غذاي هر روز را بگيرد
يا دومي
وسط كار ول كند و برود
خب اولي كلي هزينه كرده
كه كار به انتها برسد
خودرو بايد توليد شود تا سود بياورد
وسط كار كه فايدهاي ندارد
همهاش هزينه است و ضرر
خب چه ميكنند؟
هر كدام ميرود دادگاه و شكايت
قرارداد است ديگر
بار حقوقي دارد
اگر اولي پول نداده
جا و مكان نداده
غذا و لباس و تجهيزات كار نداده
دادگاه وادارش ميكند بدهد
و اگر دومي
رها كرده و رفته
دادگاه مجبورش ميكند برگردد
برگردد و پروژه را به اتمام برساند
و يا
تمام هزينه و ضرر نفر اول را بازپرداخت كند
ازدواج مثل همين است
مرد سرمايهگذار است
ميخواهد انساني جديد توليد كند
انساني كه از خودش بهتر باشد
ارتقايي باشد در خلقت بشر
اگر خودش مهربان است
فرزندش از او مهربانتر
اگر خودش هزار صفحه علم دارد
فرزندش از او باسوادتر
ميخواهد تمام تجربيات نسل خود را به او بدهد
تا قبل از سني كه بخواهد تجربه كند
تا آتش را دوباره كشف نكند
و چرخ را دوباره اختراع
خب چه ميكند؟
خودش كه نميتواند بزايد!
نميتواند بدون كار كردن تأمين هزينه كند
وقتي براي تربيت ندارد
پس ازدواج ميكند
ازدواج دائم
مرد خواستگاري ميكند
«خطبه» در اصطلاح عربي:
- خانم شما با من ازدواج ميكنيد؟
يعني چه؟
يعني آيا ميپذيريد براي من انسان توليد كنيد و با روشي كه ميگويم پرورش دهيد؟
تا وقتي كه آماده ورود به جامعه باشد؟
زن ميتواند قبول نكند
ميتواند هم
شرط هم البته ميگذارد:
- من با شما ازدواج دائم ميكنم به شرط اينكه همين الآن ده سكه طلا به من بدهيد
و تا آخر عمر هم هزينههاي زندگي مرا در حدّ معمول تأمين كنيد
نوبت مرد است كه پاسخ دهد
او فقط يك كلمه ميگويد:
- قبول كردم!
به عربي اين ميشود
صيغه عقد ازدواج دائم:
زن: انكحتكَ نفسي علي المَهر المعلوم
مرد: قبلتُ النكاح
تعهدات طرفين چه شد؟
زن متعهد ميشود
هر زمان و به هر عدد كه مرد اراده كرد باردار شود
فرزند بياورد و بزايد
يعني هرگز مانع بارداري نگردد
و ثانياً
هرگز فرزند را تنها نگذارد
مهد و پيشدبستاني و خانه همسايه و خانه مادرش و...
همواره در كنار فرزند باشد
فرزند را هم به هر جايي نبرد
براي خروج از خانه كلاً اجازه بگيرد
شركت است ديگر
سازمان دارد
تمام وقت قرار است در خدمت پرورش باشد
پروسه توليد
تا عرضه به جامعه ادامه دارد
پس از زاييدن كه متوقف نميشود
اصلاً تربيت فرزند يك فرآيند 24 ساعته 7 روز هفته است
تعطيلي و مرخصي ندارد!
اولي را ميگويند «تمكين»
دومي را «اِذن»
حالا مرد چه تعهد كرده؟
اول اينكه فيالمجلس يك پول قلمبه به زن بدهد
همان لحظه اول
تمام ده سكه طلا را بدهد
اگر ندهد زن ميتواند به خانه شوهر نيايد
«حق حبس» همين است
حق دارد تمكين نكند
تعهد دوم چيست؟
تأمين نيازها
خوراك، پوشاك، بهداشت
هر چه كه زندگي يك انسان نياز دارد
در حدّ عرف
در حدّي كه در خانه پدرش زندگي ميكرده
معمول جامعه مردم
مردم آن طبقه
اگر كارگر است در حدّ كارگري
اگر كشاورز است در حدّ كشاورزي
اگر كارمند، در حدّ كارمندي
اولي را ميگويند «مهريه»
دومي را «نفقه»
البته بگذريم از اينكه مهريه از جاي خود خارج شده
مدتي زنها مطالبه نكردند
هنگام عقد
از زمان عقد به تأخير افتاد
تبديل شد به «دين»
يعني بدهي مرد به زن
بعد چه شد؟
تبديل شد به گزاره «كي داده كي گرفته»
وقتي رفت روي هوا
مبلغش هم رفت بالا
شد ابزاري براي جلوگيري از طلاق
زيرا
معمول شد كه زنها هنگام طلاق مهريه را بگيرند
مهريهاي كه بايد موقع خواندن عقد ازدواج ميگرفتند
اگر ميماند
سر جاي خودش
مبلغش نميتوانست بالا برود
هيچ مردي ديگر به زندان نميافتاد
اين توهّم هم كه پول ميتواند ضامن بقاي ازدواج باشد پيش نميآمد
توهّمي كه خيليها دچارشاند
مهريه هرگز نميتواند ضامن بقاي زندگي مشترك باشد
حالا
برسيم به اختلاف
اگر مرد به تعهد خود عمل نكرد
مهريه را نداد
يا نفقه را
راهش مشخص است
زن به دادگاه مراجعه ميكند و شكايت
مدارك و شواهد هم موجود است
كارشناس ميآيد و ميبيند كه مواد غذايي در خانه موجود نيست
يا اصلاً خانهاي در كار نيست
مهريه هم رسيد دارد
پول است و جابهجايي آن در حساب بانكي ثبت ميشود
اما تعهدات زن چه؟
اگر مانع ارتباط شوهر شود
مانع بارداري
شوهر ميتواند شكايت كند؟
آيا دادگاه ميتواند كارشناس بفرستد
بيايند و بررسي كنند؟
اينكه آيا زن اجازه بارداري داده يا نداده است؟
به خاطر همين قانون دو بخش كرده
تمكين را
اولين تعهد زن را؛
تمكين عام و تمكين خاص
وقتي مرد به دادگاه شكايت كند
قاضي اين را ميگويد:
ما فقط ضامن تمكين عام هستيم!
- يعني چه؟
يعني ما بررسي ميكنيم كه زن در خانه شوهر باشد
اگر نبود نفقه را قطع ميكنيم
اما اگر بود...
- خب آقاي قاضي! هست، ولي...
تمكين خاص ديگر به ما ربطي ندارد
حق خودت است
توانستي بگير
ما فقط تا اينجايش ميتوانيم به شكايت تو رسيدگي كنيم!
خداوند اين را ميداند
از ابتداي خلقت بشر ميدانسته
بنابراين
اين آيه از قرآن نازل شده:
«وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّـهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا» (نساء:34)
و زناني كه از سركشي و نافرماني آنان بيم داريد پندشان دهيد، و در خوابگاه ها از آنان دوري كنيد، و آنان را تنبيه كنيد؛ پس اگر از شما اطاعت كردند براي آزار دادن آنان هيچ راهي مجوييد؛ يقيناً خدا بلند مرتبه و بزرگ است.
به فرض مسأله دقت كن:
مرد به تعهد خود عمل كرده
مهريه را پرداخت كرده
نفقه را تأمين نموده
حالا وقت فرزندآوري و توليد محصول است
محصول ازدواج
اما زن تمكين نميكند
دادگاه و قانون هم نميتواند كمك كند
خداوند سه راه در مقابل مرد قرار داده؛
اول صحبت
دوم قهر كردن به عنوان تنبيه
سوم زدن به عنوان تنبيه
اما
تا چه حد؟
بلافاصله ميفرمايد كه اگر تمكين كرد ديگر حق ندارد بزند
يعني به مقداري كه توليد فرزند ميسّر شود
مانع از ميان برود
و اما
اين زدن براي غذا پختن نيست
براي نظافت منزل نيست
براي كار كردن در خانه نيست
براي شستن و اتو كردن لباسها نيست
براي هيچكدام نيست
آيه قرآن كاملاً واضح است
اين فقط زمانيست كه زن مانع ارتباط شود
دليل آن هم روشن است
زيرا اين حق از هيچ طريق ديگري قابل شكايت و دادخواهي نيست
خداوند كه ظالم نيست
بايد كه راهي براي احقاق همه بگذارد
البته
يك نكته ديگر هم هست
حالا ممكن است يك زني ادعا كند
من كه باردار هستم
يا بارم را تازه زمين گذاشتهام
فعلاً باردار نميشوم
من ديگر چرا بايد تمكين كنم؟
پاسخ دارد
خداوند براي اينكه نسل بشر امتداد يابد
ارواحي كه خلق كرده
فرصت كرده به دنيا بيايند
براي امتحان و آزمون
دو راه پيش رو داشت
يا همه را از خاك خلق كند
از گِل يا طين
از اول تا آخر
مثل همان دو نمونه نخست
يا
همينكه ميبينيم
مردان و زنان را مأمور كند
حالا اگر
اگر اين مردها و زنها دست نگه داشتند
مثلاً زمان نمرود
خيليها دين نداشتند
از خدا اطاعت نميكردند و نميزاييدند
چه ميشد؟
نسلهاي مؤمن بعدي متولّد نميشد
پس
به دستوري فراتر از «امر تشريعي» نياز افتاد
«امر تكويني»
امر تشريعي اين است كه خدا بگويد
انسان اطاعت كند
اما امر تكويني
غريزهايست كه خداوند در وجود بشر ميگذارد
از درون به او فشار ميآيد
خودش ميخواهد
كشيده ميشود
ميل پيدا ميكند
مثل ميل به خوردن غذا
اگر ميل به غذا نبود
آنهايي كه اهل اطاعت از خدا نبودند
شايد نميخوردند و ميمردند!
اسم اين حالت را «شهوت» گذاشتهاند
ميلي كه خداوند در انسان قرار داده است
يك «امر تكويني»
حالا
وقتي ازدواج صورت ميگيرد
توليد فرزند كه صورت پذيرفت
راهي هم بايد باشد تا اين ميل باقي مانده برطرف شود
مصرف يعني
پس خداوند تمكين را امتداد داده است
اصلش فقط براي توليد فرزند
اضافهاش براي اطفاي شهوت
تا مرد و زن آرامش پيدا كنند
هر كدام بروند سر مأموريت اصلي خودشان
زن مشغول تربيت فرزند شود
تا پروسه توليد نسل آينده را تكميل كند
و مرد
او نيز برود و جامعه را بسازد
نيازهاي مادي و روحي و اجتماعي نسل حاضر را
زن «آينده» را ميسازد
مرد «حال» جامعه را
پس تمكين توسعه پيدا كرده
تا جامعه را از آسيبهاي بيروني محافظت كند
حالا
اگر مرد الكي زن را زد
فرض ما اين است كه با دو انسان مؤمن سر و كار داريم
كساني كه ميخواهند به قرآن عمل كنند
به دستورات الهي
و گرنه كه به اين آيه عمل نميكردند
اگر مرد رذل و پست است
اينكه براي زدن سراغ كلام وحي نميرود
ميزند و دنبال دليل هم نيست
اما اگر اهل دين و ايمان است
اينكه نبايد از خطوط قرمز الهي فراتر رود
فقط مقداري كه پروردگار اجازه داده
در مقابلِ چه كسي؟
زني كه حق او را پايمال كرده
البته
براي زن هم راه دادگاه باز است
پزشكي قانوني كارشناس دارد
بررسي ميكنند و ميزان زدن را محاسبه
گزارش ميكنند و قاضي هم مرد را مجازات
چيزي نيست كه قابل ارزيابي نباشد
اما اگر بگويي چرا سرمايهگذار مرد باشد
چرا زن نباشد
اين هم پاسخ دارد
اصلاً تمام احكام الهي پاسخ دارد
گير و گور ندارد
بله
حالا اگر يك زن
خودش از نظر اقتصادي بينياز است
نيازي به سرمايهگذار ندارد
اين هم راه دارد
خداوند ازدواج موقت را براي او قرار داده
يك مرد مناسب پيدا ميكند
نه براي تأمين مالي
خودش سرمايهگذار است ديگر
نيازي به مال او ندارد
يك ازدواج مدّتدار
فقط براي توليد فرزند
اينها نه ارث از هم ميبرند
و نه زن تحت سرپرستي مرد قرار ميگيرد
مرد به سراغ زندگي خود ميرود
مدت تمام ميشود
زن باقي ميماند
خودش سرمايهگذار، توليدكننده، پرورشدهنده
محصول را تنها بيرون ميدهد
مثل بعضي فيلمهاي سينمايي
آنهايي كه تهيهكننده و كارگردان و نويسنده يكنفر است
حتي گاهي بازيگر اصلي هم!
در نهايت
اين را فراموش نكن
ازدواج يك شركت است
يك تشكيلات سازماندهي شده
نقشهاي متعدّد دارد
نقشهايي متفاوت
مرد و زن نقش مختلف دارند
پس نيازهاي مختلف
و تعهدات مختلف هم
ساماندهي آنها هم
قوانين مختلف ميخواهد
و چه كسي
چه كسي از همه بهتر ميداند
بهترين قواعد و قوانين را
براي نظم بخشيدن به اين سازمان مهم؟!
اگر امروز زندگيها شُل شده
متزلزل
به خاطر عمل نكردن به همين قوانين
زيرا قانون حمايت از خانواده نوشتهاند
آنهايي كه دكتراي حقوق از فرانسه گرفته
شده اين كه ميبينيم
قوانيني كه ساختار خانواده را دگرگون كرده
از آنچه خداوند طراحي كرده خارج ساخته
همين ميشود ديگر
وقتي انسان سر تسليم در برابر قوانين خالقِ خود فرود نياورد!
قال أميرنا و مولانا (ع): «خِيَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ، شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ؛ الزَّهْوُ وَ الْجُبْنُ وَ الْبُخْلُ؛ فَإِذَا كَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِهَا، وَ إِذَا كَانَتْ بَخِيلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَ بَعْلِهَا، وَ إِذَا كَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ يَعْرِضُ لَهَا» (نهجالبلاغه، ح234)
بهترين خصلت هاى زنان بدترين خصلت هاى مردان است: كبر، بخل، ترس. هرگاه زن داراى كبر باشد جز در برابر شوهر سر فرود نياورد. و چون بخيل باشد مال خود و شوهرش را حفظ كند. و وقتى ترسو باشد از هر چه به او روى آرد دورى نمايد. (ترجمه انصاريان)