خيلي دوست دارند
از بچگي داشتند
شمشيربازي را
همه بچهها اينطورند ظاهراً
شمشير چيز عجيبيست
هر كودكي ببيند عاشقش ميشود!
ديگر نميشد
بزرگتر كه شدند
ديگر نخريدم
اجازه ندادم داشته باشند
خطرناك شده
بدنها رشد كرده
عضلاني شده
قدرت بيشتر از آن است كه قابل كنترل باشد
ديگر ضربههايشان مخاطرهآميز گشته
مقداري الياف از بالشها زياد آمده
ايدهاي به ذهنم رسيد
لولههايي دوختم
با پارچههاي زياد آمده از روتُشكي
و الياف را
با فشار زياد
سعي كردم محكم و قوي باشد
اما
نرم و بيخطر
خوب بود
دو سه روزي بازي كردند
مثل شمشير
لذّت بردند
هم را زدند
و آسيبي هم نديدند
اما شكست خورد
چرا؟
دو روز نگذشته نرم شد
الياف وا رفتند
شمشيرها ديگر استقامت نداشتند
و بچهها
شيوه بازي را عوض كردند
شمشيرها تبديل به شلاق شدند
حالا اينطور بازي ميكردند
سيل شكايتها سرازير شد
اين از آن
آن از آنيكي
آنيكي هم از اينيكي
ديگر ضربههايشان آسيبزا شده بود
هر كدام يكجايش را گرفته و با گريه و آه و ناله ميآمد
«بچهها من اشتباه كردم»
شمشيرها را پس گرفتم
گفتم اين يك پروژه شكستخورده است
بايد فكري ديگر كنيم
اينكه چطور شمشيرها شمشير باقي بمانند
تبديل به شلاق نشوند!
جامعه اينطور رشد ميكند
وقتي اشتباه خود را بپذيرند
مسئولين
و اصلاح كنند
روشها را
هر روز
روز به روز
نشود، نميشود
راهي جز اين نيست
ما كه از پيش همه چيز را نميدانيم
مسئولين ما هم نميدانند!
قال علي (ع): «لَا يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفِتْنَةِ، لِأَنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ إِلَّا وَ هُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَى فِتْنَةٍ؛ وَ لَكِنْ مَنِ اسْتَعَاذَ فَلْيَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلَّاتِ الْفِتَنِ؛ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ "وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ"» (نهجالبلاغه، ح93)
فردى از شما نگويد: خدايا از فتنه به تو پناه مى برم، زيرا كسى نيست كه در فتنه اى نباشد، لكن آن كه مى خواهد به خدا پناه برد، از آزمايش هاى گمراه كننده پناه ببرد، همانا خداى سبحان مى فرمايد: «بدانيد كه اموال و فرزندان شما فتنه شمايند» (ترجمه دشتي)