بچههاي من خوشحالند
آنها كه در تهران زندگي نميكنند
آنها گرفتار افسردگي كلانشهري كه نيستند
آنها
فقط زيباييهاي تهران را ميبينند
آنچه
عصاره روح و حيات مردم شهر است
چكيده تمام لذّتهايشان
كه از آنها گرفته شده
غصب شده
وقتي در يك جا جمع شود
بله
پاركهاي وسيع و دلربا را ميسازد
فرزندان من كه تهران زندگي نكردهاند
آنها
خمودگي و بيروحي آدمها را نچشيدهاند
آنها
فقط زيبايي تفرّجگاهها را ميبينند
نتيجه چه ميشود؟
حسرت
كاربرد اصلي شهرهاي مدرن حسرت است
تا جان بكنند
تا شيره جان كارگران را بمكند
حسرت زندگي در كلانشهر را به جان شهرستانيها مياندازند
حسرت زندگي در شهر را به جان روستايي
در زندگي مدرن
همه حسرت ميخورند
بايد بخورند
تا كار كنند
بيشتر و بيشتر
با درآمد كم
تا باقي درآمد به جيب سرمايهداران بانكدار برود
انساني كه با روزي هشت ساعت كار
در شهر يا روستا
يك زندگي متوسطي را با عيال زياد اداره ميكرد
امروز
در كلانشهري مثل تهران
ده دوازده ساعت بايد كار بكند
جمعيت خانواده را هم اندك نگه دارد
تا بلكه
بلكه بتواند از مخارج زندگي پرخرج مدرنش بر آيد
اين زندگيست؟!
قال أميرالمؤمنين (ع): «لَقَدْ بُصِّرْتُمْ إِنْ أَبْصَرْتُمْ وَ أُسْمِعْتُمْ إِنْ سَمِعْتُمْ وَ هُدِيتُمْ إِنِ اهْتَدَيْتُمْ» (نهجالبلاغه، خ20)
اگر چشم بصيرت را بگشاييد، وسايل بينايى شما فراهم شده است، و اگر گوش شنوا داشته باشيد سخنان حق به گوش شما رسانده شده، و اگر اهل هدايت باشيد وسايل هدايت فراهم گشته (ترجمه مكارم)