انسان در جامعه ميزيَد
جامعه ابعاد مختلف
كوچك خانواده
بزرگ ميشود تا جامعه جهاني
هر بُعدي آدابي دارد
متفاوت و متشابه
جايي بعضي ساقط ميشود
جايي ديگر واجب
كودكان يك دور آموزش جامعهپذيري ميخواهند
جامعه را بشناسند
ابعاد مختلف
كاري در خانه ميشود
در مهماني نميشود
در مهماني خانوادگي بشود
در مهماني غريبگي نميشود
آدابي هم بين رفقا و دوستان شفيق ساقط ميشود
اين يك پروژه خاصّ است
در تربيت
در آموزش روابط اجتماعي
هر جايي كه برويم
هر فضاي خاصي
آداب آن را پيشاپيش توضيح ميدهم:
«فلان كار شايد زشت نباشه
ولي
در اين مكان انجام دهيد بدشان ميآيد
مردم ما
فرهنگ ما اين طور است»
گاهي
خيلي از اوقات شايد
خيلي از سنّتها بنمايه عقلي ندارد
ريشههاي خِردورزانه
ولي
سنّت كه ميشوند
فرهنگ كه بشوند
چه من بدم بيايد يا نيايد
چه بخواهم يا نخواهم
آثاري در ديگران دارد
و در اعتباري كه نزدشان دارم:
«بچهها
شما نياز به اعتبار اجتماعي داريد
هر انساني دارد
ما داريم
بدون اعتبار اجتماعي
زندگي ممكن نيست
پس
بايد به فرهنگ و سنّتهاي مردم احترام بگذاريم
تا پذيرفته شويم
تا اعتماد كسب كنيم
تا جايي كه تعهدمان نسبت به خدا را بر هم نزده است
با تعاليم دينمان تعارض نكرده»
ياد گرفتهاند
مؤدب شدهاند
تعريفي
هر كسي كه رفتارشان را در محيط اجتماعي ميبيند
حتي در مدرسه
زبانزد معلم و ناظم و مدير!
قال علي (ع): «لِسَانُ الصِّدْقِ يَجْعَلُهُ اللَّهُ لِلْمَرْءِ فِي النَّاسِ خَيْرٌ لَهُ مِنَ الْمَالِ يَرِثُهُ غَيْرُهُ.» (نهجالبلاغه، خ23)
نام نيكى كه خدا از شخصى در ميان مردم رواج دهد بهتر از ميراثى است كه ديگرى بردارد. (ترجمه دشتي)