نامردند
اصلاً بر نامردي استوار شده
شرط ميبندم پول دادهاند
نصف قيمت را
و گرنه كه اينطور ارزان نميشد
پولِ پارچهاش هم نيست
بله
اينها را من گفتم
كي؟
وقتي به خانه آمديم
وقتي پوشيد
وقتي امتحان كرد
وقتي ديديم چه كلاهي سرمان رفته است!
بازار
نرفته بوديم لباس بخريم
ولي
قيمت را كه ديدم:
- مريم باورت ميشه پيراهن به اين قشنگي فقط 17 تومن
شلوار هم 12
امكان نداره اصلاً
بريم داخل مغازه را ببينيم
پر بود
مغازه پر بود از لباس
همه پيراهنها 17
همه شلوارها 12
محال بود
قيمت پارچه را داشتم
پارچهاش بيشتر از اين ميشد!
- آقا تنگ است يا گشاد؟ چسبان نباشد؟
: نه، نيست!
- شلوارها چطور؟
: اين سري اين طرف ساپورت نيست!
- اتاق پرو داريد؟
: نه، نداريم!
امكان امتحان كردن كه نبود
تابلو هم زده بود: پس گرفته و تعويض نميشود!
اعتماد كرديم
مريم خوشش آمد
پيراهن و شلواري انتخاب كرد
به نظر گشاد ميآمدند
بدون پوشيدن كه نگاه ميكردي
اين شد كه خريديم
و...
بله
در خانه فهميديم تنگ است
لباسي
كه در شأن خانوادگي ما نبود
لباسهايي چسبان
با قيمتي ارزان
همين است كه ظاهر جامعه تغيير ميكند
و فرهنگ
وقتي با ارزشها گران ميشود
و بيارزشها ارزان
چرا؟!
- مريم!
شك ندارم كه آمريكا نصف پولش را داده
يعني اصلاً
به نظرم
همين سوروس و بنياد دموكراسي آمريكا آمدهاند
پول دستي دادهاند به يارو
گفتهاند اين لباسها را نصف قيمت بفروش
و گرنه امكان ندارد
اينقدر ارزان؟!
من البته كم نياوردم
پارچه مناسب در خانه داشتم
از نظر رنگ
يك تركيب مناسب انتخاب كردم
پيراهن را گشاد كردم
شلوار را هم
درز را از دو طرف باز كردم
از آستين تا دامن لباس
پارچه اضافه كردم
هر طرف 20 سانت
دوختم و سردوزي كردم
درست شد مثل لباس آماده
هر كسي كه ديد نفهميد
همه اول فكر كردند همينطور خريدهايم
تا وقتي كه نگفته بوديم
دشمن هست
ممكن نيست نباشد
وقتي هدف ما دو تاست
هر كدام
تلاش ميكند تا مسير ديگري را تغيير دهد
دو هدف دو مسير ميخواهد
از يك مسير كه نميشود رفت
هر كدام
منحل شدن ديگري را ميخواهيم در خودمان!
قال اميرالمؤمنين علي (ع): «وَ اللَّهِ إِنَّ امْرَأً يُمَكِّنُ عَدُوَّهُ مِنْ نَفْسِهِ يَعْرُقُ لَحْمَهُ وَ يَهْشِمُ عَظْمَهُ وَ يَفْرِي جِلْدَهُ لَعَظِيمٌ عَجْزُهُ ضَعِيفٌ مَا ضُمَّتْ عَلَيْهِ جَوَانِحُ صَدْرِهِ. أَنْتَ فَكُنْ ذَاكَ إِنْ شِئْتَ، فَأَمَّا أَنَا فَوَاللَّهِ دُونَ أَنْ أُعْطِيَ ذَلِكَ ضَرْبٌ بِالْمَشْرَفِيَّةِ تَطِيرُ مِنْهُ فَرَاشُ الْهَامِ وَ تَطِيحُ السَّوَاعِدُ وَ الْأَقْدَامُ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ ذَلِكَ ما يَشاءُ» (نهجالبلاغه، خ34)
سوگند به حق، كسى كه زمينه سلطه دشمن را بر خود فراهم كند تا دشمن گوشتش را بخورد، و استخوانش را بشكند، و پوستش را بكند، عجز و بى غيرتيش بزرگ، و دلش كه در قفسه سينه اش جاى دارد ناتوان و ضعيف است. تو اگر مى خواهى اين گونه باش، اما من به خدا قسم قبل از آنكه فرصت سلطه به دشمن بدهم با شمشير مشرفى چنان بزنم كه استخوان ريزه هاى سرش بپرد، و بازو و قدمش قطع شود، و بعد از آن خداوند هر چه را خواهد انجام دهد. (ترجمه انصاريان)