ميدونم
ميدونم خارجيست
خواستم بنويسم «بسته»
اما نشد
ديدم آن حسي را كه «پكيج» ميدهد نميدهد!
سالهاست آبرنگ داريم
همه دارند خب
بيشتر خانوادههاي بچهدار
بعضي را خودت ميخري
بيشتر را هديه ميآورند
گاهي جايزه ميگيرند خودشان
اما
آبرنگ چيزي نيست كه بچهها زياد از آن استفاده كنند
چرا؟!
بله
دقيقاً من هم همين سؤال را از خودم پرسيدم:
چرا بچهها زياد سراغ آبرنگ نميروند؟!
فهميدم
چون دردسر دارد
چون
من اجازه نميدهم روي فرش از آن استفاده كنند
هر بار
بايد سيني بياورند و...
بله
خيلي سخت است
براي يك كودك سختتر
چند جعبه آبرنگ داشتيم
از سالها پيش
فهميدم چه كنم
مقوايي برداشتم
جعبه آبرنگ را
خيلي محكم
روي آن چسباندم
با چسب چوب
يك جاليواني
كه ليوان نيافتد
مقوا هم فضايي خالي در اطراف
تا آبرنگ نريزد
حالا:
بچهها!
از اين به بعد آزاديد
سيني لازم نيست
هر وقت خواستيد از آبرنگ استفاده كنيد
همين بسته كافيست
راحت برداريد و هر جا ببريد، بگذاريد و استفاده كنيد
البته سيداحمد باز هم سيني گذاشت
عادت كرده است پسر گلم! :)
وظيفه دولتها اين است
تسهيلگر باشند
كارها را ساده كنند
مردم خودشان بلدند خريد و فروش را
توليد را
كشاورزي و صنعت را
دولت كارش آسان كردن است
با بستههايي از قوانين
با زيرساختهايي براي پيشرفت
با
چيزهايي كه عموماً مردم به آنها توجه ندارند
ولي
مهم هستند!
امروز اين طور نيست
سخت است
توليد سخت است
زيرا مجوّز ميخواهد
نه يكي
صدها
عوارضها
مالياتها
تعرفهها
بيمههاي اجباري
اماكن
زمين شهري
شهركهاي صنعتي
هزار صف را بايد بايستد
هزار امضا جمع كند
هزار تمبر باطل كند و هزينه نمايد
اين نميشود
اين درست نيست
اين قوانين بايد اصلاح شود تا كشور آباد شود
درست مثل صد سال پيش
«علي»نامي ميرفت در بيايان
بدون هيچ مجوزي
بدون هيچ عوارضي
بدون هيچ امضايي
زندگي ميكرد
آباد ميكرد
«عليآباد» اختراع ميشد
امروز هيچ علياي نميتواند جايي را آباد كند
زيرا قوانين سخت كردهاند
تسهيلگر نيستند يعني!
قال الأمير (ع): «فَاعْتَبِرُوا بِمَا كَانَ مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِيسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِيلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِيدَ -وَ كَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ لَا يُدْرَى أَ مِنْ سِنِي الدُّنْيَا أَمْ مِنْ سِنِي الْآخِرَةِ- عَنْ كِبْرِ سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ؛ فَمَنْ ذَا بَعْدَ إِبْلِيسَ يَسْلَمُ عَلَى اللَّهِ بِمِثْلِ مَعْصِيَتِهِ، كَلَّا مَا كَانَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِأَمْرٍ أَخْرَجَ بِهِ مِنْهَا مَلَكاً، إِنَّ حُكْمَهُ فِي أَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلِ الْأَرْضِ لَوَاحِدٌ، وَ مَا بَيْنَ اللَّهِ وَ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ هَوَادَةٌ فِي إِبَاحَةِ حِمًى حَرَّمَهُ عَلَى الْعَالَمِينَ» (نهجالبلاعه، خ192)
از برنامه حضرت حق در رابطه با شيطان عبرت بگيريد، كه اعمال طولانى، و سختكوشى او را به خاطر يك ساعت تكبر تباه كرد، در صورتى كه خداوند را شش هزار سال بندگى كرد كه معلوم نيست از سالهاى دنيايى است يا سالهاى آخرتى (كه هر روزش هزار سال دنيايى است). چه كسى پس از ابليس با آلوده شدن به گناهى چون گناه او از عذاب حق سالم مى ماند حاشا خداوند هرگز انسانى را به عملى وارد بهشت نمى كند كه به خاطر همان عمل فرشته اى را از آنجا بيرون كرد، امر و فرمانش در حق آسمانيان و زمينيان مساوى است، و بين خداوند و احدى از بندگانش صلح خاصى وجود ندارد تا به خاطر آن آنچه را بر جهانيان حرام كرده بر او مباح كند. (ترجمه انصاريان)