درباره فاركس هم مسأله تفاوتي نميكند
ده دوازده سال پيش
يك آقايي احساننام
مرا پرزنت كرده بود
ادعايش بود كه به سادگي ثروت به دست ميآيد
ثروتي فراوان
حتي بيشتر
تلاش ميكرد مرا متقاعد سازد
كه اگر تمام مردم ايران را بياوريم در اين بازار
پول خارجي را وارد كشور ميكنيم
كشور را ثروتمند
ببين برادرم
وقتي پول تبديل به ابزار سرمايهگذاري شود
ابزاري براي ذخيره ثروت
يعني «كنز»
به قول قرآن
اين ديگر پول نيست
اين تغيير كاركرد داده
پول قرار بود ابزاري براي معامله باشد
خريد و فروش
وقتي طلا را در انبار خانهات پنهان كني
گنج بسازي
اين را از چرخه خارج كردي
معاملات را دشوار
توليد كم ميشود
حالا امروزه
باز هم پول تبديل به سرمايه شده
ارز
راهي كه بشود از آن پول در آورد
يعني پول پول بسازد
دقت بفرماييد
قبلاً ارزش پول هر كشوري با طلا سنجيده ميشد
ارزش آن هم اول قرار بود تغيير نكند
بعد كه بانكها فساد كردند
خلف وعده
پول را زياد كردند و ارزش آن پايين آمد
در هر كشوري متفاوت
متناسب با مقداري كه بانكها در آن كشور دزدي ميكردند
ولي باز هم
اين پول با طلا سنجيده ميشد
اما
بعد از جنگ جهاني دوم كه ترومن دنيا را گرفت
با اقتصاد دلاري
با كمكهاي جهاني
وقتي كنوانسيوني ترتيب دادند
و دلار را به عنوان پول جهاني پذيرفتند
كه حتي صداي كينز انگليسي را هم در آورد
او ميخواست يك پول جديد به نام «بانكور» اختراع شود
تا هيچ كشوري اين وسط دست برتر را نداشته باشد
تا قدرت ميان برندگان جنگ جهاني تقسيم شود
ولي آمريكا
بانكور را نپذيرفت
دلار را حاكم كرد
چون تنها كشوري بود كه از جنگ جان سالم به در برده
حرف آخر را ميزد
چون همه محتاج وامهاي بانكهاي آمريكايي بودند
همان برتون وودز شد گات
و بعد همان
تبديل شد به سازمان تجارت جهاني WTO
دلار قرار بود معادل طلا باشد
ارزهاي ديگر معادل دلار
به واسطه دلار به طلا وصل شوند
تا بتوانند استوار و پايدار گردند
[ادامه دارد...]
نظرات
محمد: سلام
در مورد اون سرمايه گذاري هايي كه گفتين در بازارهاي كوچك (مثال بقالي) تا حالا تجربه كردين؟؟نظرتون چيه
و مطلب ديگه اينكه آيا نقدينگي هم پول بدون پشتوانه است ؟؟
يعني همين بلايي كه در مملكت گرفتاريم . پول بدون پشتوانه كه وارد هر بازاري كه ميشه باعث تورم و گراني ميشه . . . مثل بازار خودرو
ممنون يا علي
دوشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۱ صبح
پاسخ: سلام. من هرگز به اندازهاي سرمايه نداشتم تا در يك بنگاه كوچك سرمايهگذاري كنم! «نقدينگي» شكاف هزينه و پسانداز خانوارهاست. مردم درآمد دارند. بخشي از آن را هزينه ميكنند. مقداري را نگه ميدارند؛ براي روز مبادا. اين مقدار مبادا ميشود پسانداز. آن مقداري كه هزينه ميكنند ميشود «تقاضا». تقاضا به بازار فشار ميآورد و سبب افزايش قيمتها ميشود، چطور؟! با افزايش «توانايي تبديل كالا و خدمات به پول نقد». نقدينگي وقتي بالا ميرود كه مردم توان بالايي براي هزينه داشته باشند. پس تا شما اعلام ميكنيد كه قصد فروش خانه خود را داريد، فوري ده نفر آماده هستند كه پول نقد كافي براي خريد دارند. يعني تقاضاي مؤثر. اما اگر بيشتر پسانداز يا سرمايهگذاري كنند، هزينههايشان را كاهش ميدهند و تقاضا هم پايين ميآيد و قيمت سقوط ميكند. اما يك نكته: تقاضاي مؤثر وقتي ميتواند قيمتها را بالا ببرد و تورّم درست كند كه عرضه متناسب با آن بالا نرود. حالا سؤال: چطور ميشود تقاضا بالا برود ولي عرضه بالا نرود؟! تقاضا و عرضه كلان منظور است. يعني تقاضاي كل و عرضه كل. در يك اقتصاد سالم محال است تقاضاي كل از عرضه كل بيشتر شود. يعني امكان ندارد اصلاً. چرا؟! زيرا مردم براي خريد كالا به پول نياز دارند. پول را هم از درآمد كسب ميكنند. درآمد از توليد كالا يا خدمات حاصل ميشود. پس: هر انساني به اندازهاي توان خرج كردن و هزينه دارد كه توليد كرده باشد! پس تقاضاي كل هرگز از عرضه كل بيشتر نميشود. اگر هزار ميليارد تومان كالا توليد شده، پس هزار ميليارد پول دست مردم براي خريد هست. در مقابل هزار ميليارد هم كالا براي عرضه! نقش پول بدون پشتوانه اينجاست. پول بدون پشتوانه ميتواند بدون توليد به دست آيد. يعني بانك مركزي دستگاه را روشن ميكند و اسكناس منتشر ميگردد. يا يك عدد را در رايانه تغيير ميدهد و ميلياردها تومان به حسابهاي بانك اضافه ميشود. اين پوليست كه درآمد نبوده، پس كالايي در مقابل آن توليد نشده و موجود نيست تا عرضه شود. ولي چون پول است، توان هزينه شدن را دارد، يعني تقاضا ميسازد. تنها در اين حالت است كه تقاضاي كل ميتواند از عرضه كل بالاتر برود. ياعلي